عندالمطالبه و عندالاستطاعه بودن مهر، موضوع مهم و قابل توجه برای زوجه

مهریه که از خود واژه پیداست نوعی نشان دادن مهر مرد به زن است که از دیرباز معمول بود و در گذشته هنگام به عقد درآمدن ، معمولا مرد چیزی را سر سفره عقد به همسرش هبه می کرد.







مهریه یا صداق یا کابین مالی است که به وسیله عقد ازدواج بطور متزلزل به ملکیت زن (همسر) در می آید و با چهارچیز مرتد شدن شوهر به ارتداد فطری ، مرگ شوهر، نزدیکی ، مرگ زن بنابه مشهور ، ملکیت آن براساس حکم شرع و قانون ، مستقر می شود.







این امر در همان زمان های قدیم با بخشیدن اشیای غیرمنقول از قبیل خانه، زمین و ملک به زنان بعنوان مهریه رواج داشت اما در روزگار کنونی ، پول و سکه جای خود را به اموال غیرمنقول داده است هر چند در برخی استان های کشور همچنان زمین و خانه پشت قباله عروس می کنند.







در ماده 1087 قانون مدنی آمده است: «مهرعبارت از مالی است که به مناسبت عقد نکاح، مرد ملزم به دادن آن به زن است.» الزام مربوط به تملیک مهر، ناشی از حکم قانون است و ریشه قراردادی ندارد. به همین جهت، سکوت دو طرف در عقد و حتی توافق بر این که زن مستحق مهر نباشد، نمی تواند تکلیف مرد را در این زمینه از بین ببرد. درست است که انعقاد نکاح به تراضی طرفین است ولی آثار آن را زن و شوهر به وجود نمی آورند. همین که زن و مرد، با پیوند زناشویی موافقت کردند در وضع ویژه ای قرار می گیرند که بناچار باید آثار و نتایج آن را متحمل شوند. بنابراین مهر، نوعی الزام قانونی است که بر مرد تحمیل می شود و فقط زوجین می توانند هنگام بستن عقد یا پس از آن، مقدار مهر را به تراضی معین سازند







اما در این میان برای مهریه دو واژه، یکی به نام عندالاستطاعه و دیگری بعنوان عندالمطالبه مطرح است







آن چه که در هنگام عقد به عنوان بدهی و دین بر گردن زوج قرار می گیرد تا به محض مطالبه زوجه پرداخت شود، به صورت عندالمطالبه است. اما شرطی هم می تواند با عنوان عندالاستطاعه جزو شروط ضمن عقد باشد و دختر به اختیار می تواند با آن موافقت کند و آن را بپذیرد و یا مخالفت کند و نپذیرد.







شرط «هنگام استطاعت» عنوان شد که پرداخت مهریه از حالت «هنگام مطالبه» به «هنگام استطاعت» تبدیل می شود و اینکه چگونه باید ثابت کرد مرد استطاعت پرداخت مهریه را دارد به اموال او مربوط می شود یعنی زوجه باید ثابت کند شوهرش مالی دارد می تواند از او بگیرد و اگر مرد مالی نداشت و زن نتوانست در محاکم قضایی اموال و دارایی او را اثبات کند به خواسته اش که گرفتن مهریه است دست نخواهد یافت.







اما آنچه در بین مردم در این خصوص مشهور بود عندالمطالبه بودن است یعنی این‌که در عقدنامه‌های قبلی این وصف آمده بود که مهریه تا این میزان بین زوجین تعیین شده است و زوجه هر زمانی که بخواهد می‌تواند آن را از همسر خود مطالبه کند و شوهر مکلف به پرداخت است. این مساله باعث شد که این ذهنیت برای مردم پدید آید که فقط عندالمطالبه بودن بحث مهریه است در حالی که در متون فقهی و در قانون برای مهریه هم وصف عندالمطالبه بودن وجود دارد و هم وصف عندالاستطاعه بودن و یا ممکن است هر دو آنها باشد یعنی ممکن است زن و شوهر توافق کنند که بخشی از مهریه عندالامطالبه باشد و بخشی از آن عندالاستطاعه.







عندالمطالبه بودن به این معنی است که به محض امضای عقدنامه، زن اگر بخواهد می‌تواند با مراجعه به محاکم و دادگاه‌های خانواده یا مراجعه به اجرای ثبت بخواهد که مهر یا قسمتی از مهریه را بپردازد.اما عندالاستطاعه بودن به این معنی است که زن زمانی می‌تواند مهریه خودش را مطالبه و مرد را ملزم به پرداخت آن کند که استطاعت پرداخت مهریه را به عهده زوج ببیند یعنی مرد توان پرداخت داشته باشد، اگر توان پرداخت نداشته باشد زن این حق را نخواهد داشت.







البته این نکته هم قابل ذکر است که بسیاری از دختران از تفاوت این دو نوع پرداخت مهریه آگاه نیستند و هنگامی که عاقد حین جاری کردن خطبه عقد، واژه عندالاستطاعه را مطرح می کند ف زوجه بدلیل نداشتن آگاهی موافقت خود را اعلام می کند اما همین زوجه زمانی متوجه تفاوت می شود که برای گرفتن مهریه خود به دادگاه مراجعه کرده و با این جمله دادگاه مواجه می شود که : «نمی توانید مهریه را مطالبه کنی مگر اینکه دلیل کافی یا لیست اموال قطعی زوج را بیاوری که این مرد قادر به پرداخت مهریه مورد درخواست شما هست و اگر نتوانی آن را ثابت کنی حق مطالبه نداری»؛ و این شرایط باعث شده که این دسته از افراد عملا از دریافت مهریه محروم شوند که البته همین موضوع باعث بازنگری در تنظیم متن عقدنامه‌ها شده است.







مهر عندالاستطاعه لازم الاجرا نیست چون درصورت پرداخت نشدن مهر از سوی مرد، زن باید استطاعت مالی مرد را ثابت کند، در غیر این صورت نمی تواند مهر خود را دریافت کند. اما در صورتی که زن مهر عندالمطالبه را در سند ازدواج انتخاب کرده باشد، به راحتی می تواند حق خود را از مرد طلب کند.







مدت زمان قرارداد مهر عندالاستطاعه مجهول است یعنی زمانی که قراردادی زمانش مجهول باشد، نتیجه اش بطلان قرارداد است و در این صورت زن نمی تواند به مهرش دست یابد. اصولا شروط مجهول باطل هستند و چون مهر عندالاستطاعه زمان مشخصی برای پرداخت ندارد، عملا شرط مجهول و باطل است و در این صورت دادگاه حکم به پرداخت مهرالمثل می دهد؛ یعنی شرط مهر عند الاستطاعه را قانون گذار باطل می داند اما مهر عندالمطالبه مدت روشن و معینی دارد و در قانون شناخته شده است. در صورت عندالمطالبه بودن مهر، قاضی می تواند در تسریع حکم آن اقدام کرده و حتی مهر را بصورت اقساط برای زن مطالبه کند.







اما مهر عند الاستطاعه برای قاضی مجهول بوده و همه فروض ممکن برای آن پیش بینی نشده است. به عنوان مثال در زمان فوت همسر یا هنگام طلاق، قانون فروضی را برای آن پیش بینی نکرده و تنها در صورتی زن به حق مهر خود می رسد که بتواند استطاعت مالی مرد را ثابت کند.