روانشناسی موفقیت نوبت(۱۳): بزرگترین تصمیم زندگی

به نام خدا 


روانشناسی موفقیت: مجموعه یادداشت های مدیریت فکر، جسم و روان برای رسیدن به اهداف 


دکتر بودا وثوق احمدی


 (کانال تلگرام telegram.me/movafaghtar inha


  یادداشت نوبت سیزدهم: بزرگترین تصمیم زندگی  


زمان تغییر فرا رسیده است 


آیا از شرایط زندگی خود احساس نارضایتی می کنید؟ آیا خود را در میان انبوهی از مشکلات و گرفتاریها اسیر و درمانده می یابید؟ آیا از انواع و اقسام فشارهای خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و جسمی و غیره در رنج و عذابید و روزها و ساعت های خود را با ناامیدی سپری می کنید؟ آیا علیرغم سعی و تلاش بسیار، سایه سیاه شکست ها و سرخوردگی های گذشته رهایتان نمی کند؟ آیا گاهی خود را بی پناه ترین انسان دنیا می پندارید که همه دوستان و خانواده و حتی پروردگار عالم شما را به بی پناه و مستاصل در این دنیای ظالم و پر از رنج و درد تنها و بی کس رها کرده اند؟  آیا با وجود خواندن کتاب های گوناگون و شرکت در همایشها و سخنرانیهای مرتبط با روانشناسی و موفقیت همچنان با ترس و نگرانی و احساس عدم امنیت روزگار می گذرانید؟ اگر پاسختان به یکی یا همه این سوالات مثبت است،  بدانید که شما در این حس و حال تنها نیستید و اکثریت افراد جامعه حتی آنها که موفقترین در عرصه کار و زندگی خود شناخته می شوند در مقطعی از زندگی خویش با این مشکلات دست به گریبان بوده اند. امروز اما و همین لحظه که این یادداشت را می خوانید زمان تغییر این روند یکبار و برای همیشه برای شما فرا رسیده است.  و این بزرگترین تصمیم زندگی شماست، همان تصمیمی که شما را از بازی در نقش یک قربانی تبدیل به کارگردان چیره دست  زندگی خود می کند. چیزی که انگیزه اختصاص این یادداشت به بزرگترین تصمیمی که زندگی شما را تغییر خواهد داد شد، دریافت چندین ایمیل از دوستان عزیزی بود که با وجود خواندن دوازده یادداشت گذشته، همچنان خود را اسیر چنبره ناامیدی و محکوم به شکستی دائمی حس می کنند. پناه بردن به ترس و احساس شکست خوردگی و نیز انداختن همه نتایج و حوادث به گردن دیگران و قضا و قدر، آسانترین راهی است که ضمیر ناخودآگاه به ما تحمیل می کند تا از بار بدوش گرفتن مسولیت زندگی و تصمیمات شانه خالی کند. به راستی آیا حیف نیست که نیروی عظیمی که در فکر و جسم و روان همه ما به ودیعه گذاشته شده دست نخورده و بی مصرف باقی بماند و ما را به عنوان انسانی قربانی و مایوس و دنباله رو تا آخر عمر با غصه و رشک و حسد به زندگی بی نقص دیگران تنهای تنها رهایمان کند؟ تا چه زمانی آیا باید گوش بفرمان خواسته های دیگران باشیم و با حسرت با آمال و آرزوهای محقق نشده خودمان بدرود بگوییم؟ چه کسی قدرت حرکت و تصمیم گیری برای امروز و آینده را از ما سلب کرده و ما را مطیع و دنباله رو خود ساخته است؟ چه زمانی و چگونه شد که ما همه اختیار خود را از کف دادیم و تبدیل شدیم به ناظری مطلق و کسی که دائم از شرایط و اعمال و گفتار دیگران نالیده و ناراحت و عصبی است؟ چون نیک بنگریم این خود ما بوده ایم که روزی در جایی از مسیر این زندگی کوتاه یا بلند خود، دست از حرکت و تلاش کشیده و تنبلی و سستی و یأس را جایگزین صلابت، مسولیت پذیری، تلاشی خستگی ناپذیر و امید کرده ایم. من در این سطور از شمایی که خواننده این متن هستید از صمیم قلب خواهش کرده و دعوت می کنم  که همین امروز و همین حالا این تصمیم بزرگ را برای زندگی خود گرفته و تغییر شگرفی در کیفیت روزها و ساعتهای عمر خود ایجاد کنید. اکنون لحظه بزرگترین تصمیم زندگی شماست.  تصمیم به اینکه معمار و مدیر زندگی خود شده و فرمان خودرو زندگی را در دستان خودتان بگیرید.


مثالى شخصى و واقعی


در سالهاى نه چندان دور، جسم و روح و روان من از ترکیب سه بیمارى فشارخون بالا، نقرس و سردردهاى میگرنى در رنج و عذابى طاقت فرسا بود. روندى به شدت مخرب که قریب به پانزده سال، بهترین ساعتها و روزهاى زندگى را بر من تلخ و سیاه کرده و موجب رنج و مصیبت زیادى براى خانواده، دوستان، همکاران و همه کسانى که با من در ارتباط بودند شده بود. در طى همه این سالها، من به مرور با این رنج دائمى خوگرفته بودم و به این باور رسیده بودم که این بیماریها ریشه ارثى داشته و تا آخر عمر همراه من خواهد بود.  آنچنان این باور نادرست در ذهن و ضمیر من جاى گرفته بود که خود را بصورت قربانى تمام عیارى تصور مى کردم که در برابر این اتفاق طبیعى و تصادفى کاملا بى دفاع و تسلیم شده بوده و تنها راه حل را در کنار آمدن و پذیرش آن بعنوان یک واقعیت و تطبیق دادن همه شئونات زندگیم با این ناخوشى جسمى مى دانسم. اما شاید در رأس همه مشکلات جسمى من و یقینآ مادر همه این مشکلات اضافه وزن و چاقى مفرطى بود که بر اثر بى تحرکى جسمى و افسردگى روحى و روانى به مرور مرا در برگرفته بود. با شاخص توده جسمى نزدیک به ٣١ از نظر علم پزشکى رسمآ در گروه چاق مفرط قرار گرفته بودم و مستأصل و درمانده هیچ راه برون رفتى برأى خود متصورنبودم. کاملا اسیر شده بودم در چنبره رنج و عذاب جسمى و روحى دائمى و ذهنیت یک قربانى تمام عیار همه ابعاد زندگیم حتى زندگى حرفه اى و خانوادگیم را بشدت متاثر کرده بود. در همه آن سالها و روزها اما، ندایى در درونم بگوش میرسید که این، آن زندگى مطلوب من نیست و حتمآ جایى در زمانى انسان دیگرى تجربه مشابهى داشته و شاید موفق به گشودن قفل این چنبره رنج و استیصال شده باشد. شنیدن این ندای درونی و اهمیت دادن به آن، انگیزه اى شد براى خواندن کتابهای متعدد در مورد شناخت جسم و روان انسان و نیز شنیدن سخنان بزرگان و افراد پیشرو و صاحب سبک و ایده و نیز گذراندن دوره های مرتبط با تغییر و مدیریت بحرانهای زندگی. نتیجه آنکه، سر انجام در روزى عادى همچون امروز که شما این نوشته را مى خوانید، آن یگانه تصمیم بزرگ زندگیم را گرفتم و آنرا نقطه عطف زندگی خویش ساختم. و آن تصمیم چیزى نبود جز عهد و پیمانى جاودانى با خودم براى حرکت و تلاش و زحمت در جهت آزاد شدن از همه این رنجهاى جسمى و روانى و ساختن زندگى ایده آلى که همیشه بصورت آرزویى دست نیافتنى در ذهن داشتم. نیک میدانستم که این مسیریست دشوار و بس ناهموار که صبر میطلبد و استقامت و پایمردى. برایم چون روز روشن بود که ملامتها خواهم شنید و از گزند حرف و سخن و نظرات منفی اطرافیان در امان نخواهم بود چرا که از آن لحظه فردی متفاوت با دیگران شده بودم. اما چه باک که خود را برای ندیدن و نشنیدن پیامهای منفی آماده کرده بودم و نیز آماده بودم که نظرات گهربار افراد مثبت و موفق را با جان و دل پذیرا باشم و بکار ببندم. اراده آن روز من از آنچنان پشتوانه قوى و مستحکمى برخوردار بود که بعد از سالها نه تنها از کیفیت و کمیتش کاسته نشده بلکه هر روز و هرلحظه قویتر از روز قبل مرا در مسیر صلح و آرامش درونى و بیرونى به پیش میراند. بسیار اهمیت دارد که همیشه به یاد داشته باشیم، با قدمهاى کوچک اما پرصلابت و هدفمند هر روزه در طى یک بازه زمانى کوتاه یا بلند قادر خواهیم بود کوه مشکلات را جابجا کرده و مسیر را هموار کنیم. حرکت جسمى توام با مطالعه و نیز عمل به برنامه ها به صورت روزانه رمز موفقیت من در خلاصى از بیماریهاى جسمى و روحی و قرار گرفتن در رده بندى ورزشکار از نظر شاخص توده بدنى (٢٢)  بوده است.از پس این سالها، همه عوارض بیماریها از وجودم رخت بربستند و بجاى آن انرژى سرشار و بى پایانى جایگزین گشته که پیش میراندم براى بهتر بودن، بهتر شدن و بهتر کردن دنیاى درون و بیرون. آیا این مطالب آشنا نمى نماید براى شما؟ اگر چنین است این حس و حال را غنیمت بشماریم. بیایید شروع کنیم حال که هنوز فرصت باقیست. در همین دقیقه، لحظه گرفتن آن تصمیم بزرگ برای شما فرارسیده است.


توصیه 


توصیه این هفته بسیار ساده است اما مهمترین تصمیم زندگى شما مى تواند باشد. امروز زمان تغییر براى شما فرا رسیده است و این پاسخى است به نداى صادق و حقیقی که از درون شما بر می خیزد و قدرت عظیمی در جهت سازندگی با خود به همراه دارد. در این لحظه آن تصمیمى را بگیرید که زندگى شما را براى همیشه متحول کند آنچنانکه در مورد من اتفاق افتاد.  قدم اول این تغییر، آگاهی و وقوف به شرایط و نیز خواسته ها و آمال قلبی ماست. قدم دوم همان بازیابی قدرت تصمیم گیری و گرفتن آن تصمیم مهم است که از امروز و از همین لحظه به بعد من تبدیل به شخصی دیگر شده و اینرا در عمل به خود، اطرافیان و همه دنیا ثابت خواهیم کرد.  قدم سوم که بسیار مهم است،  وفادار ماندن به عهد و تصمیم خود و استقامت ورزیدن در این مسیر است. منتظر نتایج معجزه آسای زود هنگام نباشیم. نتایج خوب دیر حاصل میشوند اما پایدارتر و مانا تر خواهند بود. ممارست و تمرینات بی چشمداشت برای رسیدن به اوج موفقیت در ماهها و سالهای پیش رو اصلی کلیدی است. از این لحظه که شما این تصمیم بزرگ را گرفتید، شادى و شور و شعف در درون شما جارى میشود حتى وقتى با نتایج ضعیف و یا شکست مواجه مى شوید. برایتان آرزوی لذت بردن از این مسیر و رسیدن به اهدافتان را دارم. لطفا از طریق ایمیل براى من بنویسید که چگونه این بزرگترین تصمیم زندگی خویش را گرفته اید و چه اقدام عملى و برنامه اى مدون و دقیق درنظر گرفته اید براى واقعى کردن این تغییر (bouda@tnovin.com). موفق و سلامت باشید تا یادداشت هفته آینده.


بودا وثوق احمدی


دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵