تسری دادن حکمی از یک موضوع به موضوع دیگر به لحاظ وجود وجوه مشترک میان آن دو موضوع.
227- برای قیاس باید حکم اصل ، حکم شرعی فرعی باشد اعم از اینکه حکم تکلیفی یا حکم وضعی باشد و در اصول اعتقادات و در معانی الفاظ و کلمات قیاس جاری نمی باشد +حکم اصل باید با دلیل قرآن و سنت ثابت شده باشد نه با قیاس دیگر .
228- اصل یا مقیس علیه نباید خود مستثنا باشد زیرا خود حکم خاصی است که نمی تواند موضوع حکمی دیگر قرار گیرد.
229 - قیاس اصولی همان تمثیل منطقی است و قیاس منطقی برهان اصولی است .
انواع قياس:
230- منصوص العله: علت حكم به صورت نص (مدلول صريح) بوده و از زبان و لسان شارع درك ميشود.
231- حجيت اين قياس به اين دليل است كه در صورت تصريح شارع به علت حكم در موردي، قضيه از صورت قياس شرعي و تمثيل منطقي خارج و به شكل قياس منطقي در ميآيد كه دلالت عقلي و قطعي دارد و برهان اصولي ميباشد.
232- مستنبط العله: علت حكم ظناً از کلام استنباط شود و در كلام شارع نباشد و عقل آنرا درك و بر اساس آن حكم را به مقيس تسري دهد. شيعيان آنرا حجت نميدانند.
233- قياس جلي: قطعاً بدانيم كه جهات افتراق فرع و اصل، تأثيري در حكم قضيه ندارد مانند قياس زن بر مرد در اثبات احكام آنها و قياس ثمن بر مبيع از لحاظ حكم آنها و وصیت براي كافر و هبه براي او.
* قياس اولويت: از نوع قياس جلي است و علت حكم در فرع قويتر از اصل می باشد.
234- قياس خفي: به طور قطع ندانيم كه جهت افتراق فرع و اصل تأثيري در حكم ندارد بلكه ظن بر عدم تأثير آن داريم.
235- تنقيح مناط قطعي= قياس به الغاء فارغ : نوعي قياس جلي است (تعيين علت )
236- اتحاد طريق: نصي در خصوص حكمي وجود دارد و همان علت در موردي كه حکمش مسكوت است موجود باشد: قياس جلي.
237- تخريج مناط يا مناسبت يا اخاله: استنباط علت: نوعي از قياس مستنبط العله .
238- وحدت ملاك:
1- اگر علت مصرح باشد: معادل اتحاد طريق و از نوع قياس منصوص العله می باشد.
2- اگر علت مصرح نباشد: معادل تخريج مناط و از نوع قياس مستنبط العله است.
239- در حقوق ایران قیاس مستنبط العله حجت نمی باشد و انواع دیگر قیاس در موارد مصرح قانونی قابل کاربرد است.
240- در جزائیات و امور کیفری به کارگیری قیاس فاقد وجاهت قانونی است.
قياس | تعريف: اثبات حكم موضوعي براي موضوع ديگر به لحاظ وجود مشترکاتی ميان آن دو موضوع | |
عناصر | 1- موضوعي كه حكمش معلوم است: اصل يا مقيس عليه . 2- حكم اصل . 3- موضوعي كه حكمش مجهول است: فرع يا مقيس. 4- سبب حكم كه در هر دو موضوع وجود دارد: جامع یا علت . | |
|
| |
انواع | 1- منصوص العله: علت حكم از زبان شارع فهميده شود. 2- مستنبط العله: علت حكم را عقل درك و استنباط كند. 3- قياس جلي: قطعاً بدانيم جهات افتراق فرع و اصل تأثيری در حكم قضيه ندارد. 4- قياس خفي : قطعاً ندانيم جهات افتراق فرع و اصل تأثيری در حكم قضيه ندارد. | |
* قياس باطل: در الفاظ و معاني و در عبادات و در جزائيات و قياس مع الفارغ | ||
اصطلاحات | 1- تنفيح مناط= تعيين علت= نوعي قياس جلي است: قياس به الغاء فارغ 2- اتحاد طريق= قياس جلي= منصوص العله 3- تخريج مناط= استنباط علت= نوعي قياس مستنبط العله است. 4- تحقيق مناط = رسيدگي موضوعي است. 5- وحدت ملاك : اگر علت مصرح باشد اتحاد طريق است. اگر علت مصرح نباشد تخريج مناط= قیاس مستنبط العله است. | |
|
| |
نكات | 1- قياس اصولي: تمثيل منطقي قياس منطقي: برهان اصولي 2- هر گاه ملاك حكم مقيس از كلام شارع فهميده شود و به مقيسٌ عليه تسري يابد: منصوص العله 3- هر گاه ملاك حكم مقيس ظناً از كلام شارع فهميده شود و به مقيسٌ عليه تسري يابد: مستنبط العله 4- قياس اولويت از انواع قياس جلي است+ تنفيح مناط قطعي . 5- استخراج علت احكام و تعميم دادن آن را تنقيح مناط گویند. 6- استنباط علت احكام را تخريج مناط گويند. 7- قياس اولويت و تنقيح مناط قطعي از انواع قياس جلي هستند. |