روانشناسی موفقیت یادداشت نوبت(۱۶): برترین شدن آرزوی برترین شدن

به نام خدا 


روانشناسی موفقیت: مجموعه یادداشت های مدیریت فکر، جسم و روان برای رسیدن به اهداف 


دکتر بودا وثوق احمدی 


 یادداشت نوبت شانزدهم: برترین شدن


آرزوی برترین شدن 


همه ما چه در مسیر کار حرفه ای خویش و چه در شاخه ها و صنوف مختلف جامعه به افرادی بر می خوریم که آنها را با اطمینان برترین یا متخصص ترین افراد در آن حرفه و شغل خاص نامیده و چه بسا در دل آرزوی بودن یا رسیدن به آن حد از مهارت و تخصص را می پروریم. کسب مهارت در هر کاری نیازمند فراگیری همه جانبه علم و دانش در زمینه آن حرفه خاص و نیز تلاش و ممارست عملی و مستمر است. اما برای تبدیل شدن به برترین متخصص در شغل و حرفه ی خویش باید از اصولی اساسی و غیرقابل تغییر پیروی کنیم. اگر تمایل داریم نام خود را جزو نفرات اول آزمونهای درسی، دانشگاهی و یا حرفه ای ببینیم و نیز اگر آرزو داریم که به عنوان ماهرترین، چیره دست ترین و موفقترین افراد در حیطه کاری خود شناخته شویم، فراگیری و اقدام عملی پنج اصلی که در ادامه به آنها پرداخته می شود اجباریست. در یادداشت های هفته های گذشته همه این پنج اصل اساسی را در قالبهای مختلفی بررسی کردیم اما نکته ضروری و حائز اهمیت بسیار زیاد برای تبدیل به یکی از بهترینها شدن، انجام عملی این پنج اصل بصورت همزمان و نیز به گونه ای ناخودآگاه است. هرگاه این پنج اصل به صورت عادت روزانه زندگی ما دربیایند، آنگاه می توان انتظار داشت برترین شدن در حرفه ای که به آن عشق می ورزیم به راحتی و پس از طی دوری زمانی لازم محقق خواهد شد.  همانگونه که قبلا ذکر شد، برای تبدیل کردن یک عمل به عادتی ثابت و غیر قابل تغییر، انجام مداوم و مستمر آن کار برای حداقل ۶۶ روز متوالی ضروریست. پس از تبدیل شدن هریک از این اصول پنجگانه به عادت و یکی از خصایل جدایی ناپذیر وجود ما، تبدیل به بهترین شدن نیاز به ثابت قدم بودن و استمرار این عادتها برای دوره ای طولانی دارد که بطور مثال از شش ماه تا چندین سال یا ده ها سال می تواند ادامه یابد. و اما این پنج اصلی که باید همزمان رعایت شوند کدامند؟


پنج اصل بنیادی برترین شدن 


۱- کار و اقدام عملی سنگین: به یاد داشته باشیم که فقط و فقط با تلاش و سختکوشی است که مهارت و واستادی حاصل می شود. کنار گذاشتن روحیه خودبرتربینی و طفره رفتن از انجام کارهای سخت و گاه طاقت فرسا از بنیادیترین اصول کسب مهارت است. به عبارت دیگر به دور انداختن غرور و نخوت کاذب که مثلا من مدیر فلان شرکت و یا اداره و سازمانم و در شأن من نیست که این کارهای پیش پا افتاده را انجام دهم، اولین اصل برترین شدن است. کارگری و عرق ریختن بدون ترس و بدون منت در راه یادگیری مهارت و دانش جدید است که پیشرفت ما را در حرفه خویش تضمین می کند. موفقترین مدیران و برترین اساتیدی که در زمینه های گوناگون به آنها برمی خوریم، همگی و بدون استثنا و فارغ از هرگونه مصلحت اندیشی و سیاست ورزی، خود دست بکار بوده و الگویی بزرگ برای کارمندان و همکارانشان هستند. زحمت کشیدن چون کارگری ساده و بی عنوان و بی مدرک و بی مقام، صرفآ برای پیش برد کار و یادگیری ظرایف و ریزه کاری های آن حرفه برای رسیدن به مقام استادی الزامیست. روزی که مقام و شأن خود را بالاتر از آن دیده که خود آستین بالا زده و اقدام به کار روزانه و نفسگیر و طاقت فرسا کنیم، روزیست که مسیر خود را از برترین شدن در حرفه خویش جدا کرده و مسیر تبختر و پوشالی بودن را انتخاب کرده ایم. تواضع و فروتنی کافی که ما را تشویق به اقدام عملی سنگین کند لازمه رسیدن به اوج مهارت و استادی است.


۲- عمیق بودن: ما در روزگاری زندگی می کنیم که شدیدا ما را تشویق به سرعت زیاد و انجام کارها و گرفتن نتیجه در کوتاه ترین زمان ممکن می کند. حاصل این سرعت زیاد، چیزی نیست جز سطحی تر شدن دانش و تجربه ما چه در کار حرفه ای و چه در زندگی خصوصی و اجتماعی خویش. انتظار گرفتن نتیجه عالی در بازه زمانی کوتاه و بدون کشیدن رنج و زحمت لازم، اشتباه ترین آموزه ای است که شرایط فعلی اجتماعی بر همه ما تحمیل کرده است. غافل از آنکه همه اصول و پیشرفتهای غیرقابل انکار بشر و خلق شاهکارهای علمی، هنری و فلسفی که زندگی امروز انسان بر دوش آنها استوار است، همه و همه ناشی از عمیق بودن دانش و تجربه گذشتگان ماست. تصور اینکه بدون داشتن علم و دانش و تجربه و مهارت عمیق و بنیادی بتوانیم یکشبه راه صد ساله برترین شدن را طی کنیم خیالی باطل و ناشی از گسترش و افزایش خودخواهی و گزافه خواهی های ما انسانهاست. افزایش سرعت برای رسیدن به نتایج عالی، ما را تبدیل به افرادی سطحی و به تبع آن غیر متخصص ولی مدعی و مغرور کاذب می کند. پیشرفتهای تکنولوژیک، مثلا گوشیهای هوشمند، در صورت استفاده غلط و نامطلوب، موجب زوال هوشمندی ما شده و تمرکز ذهنی و روانی ما را سلب می کنند. بازگشت به عمیق شدن، تفکر و اندیشه ژرف، یادگیری بنیادین مهارتها، انتظار گرفتن نتایج عالی دردراز مدت، افزایش صبر و شکیبایی برای رسیدن به اهداف در آینده دور همه و همه ما را در مسیر تبدیل شدن به متخصص برتر در کار و حرفه خویش قرار می دهد.


۳- رهبر بودن:  انتخاب نقش رهبر و تصمیم گیر به جای بازی در نقش قربانی و دنباله رو، چه  در کار حرفه ای  و چه در زندگی خصوصی و اجتماعی سومین اصل بنیادی در راه تبدیل شدن به برترینهاست. نکته مهم اینست که با وجود آگاهی به این اصل و اجرای آن در فعالیت های روزانه،  در بسیاری از مواردی که دچار یأس می شویم و یا با مشکل بزرگی مواجه می شویم، ناخودآگاه بازگشت می کنیم به بازی در نقش قربانی و دنباله رو و دوباره تبدیل میشویم به فردی بی تصمیم و بی اراده. وقوف و احاطه داشتن به این حس، اولین قدم برای تغییر آنست. قدم بعدی، تکرار دائمی و مستمر چرخش ذهنی و واقعی از ذهنیت فردی قربانی به فردی با قدرت رهبری و تصمیم گیری بالا است. هرچه بیشتر این کار را تمرین کنیم، اعتمادبنفس بالاتری در تصمیم گیری های روزانه خود در برخورد با مشکلات خواهیم داشت. رها کردن گذشته، مقصر ندانستن دیگران و شرایط در قرارگرفتن در جایگاه فعلی خود، و نیز بخشش ذهنی و روانی همه افراد و حوادثی که گذشته ما را شکل داده اند کمک بزرگی در رسیدن به نقش تصمیم گیر در زندگی ما خواهد داشت. ما در نقش یک رهبر، تصمیم میگیریم که در کار و حرفه خویش بهترین باشیم. ما به هر شغل و حرفه ای که  مشغولیم، فارغ از رتبه و مقام و سطح اجتماعی و اقتصادی، باید تصمیم بگیریم که آنرا به بهترین نحو و با بهترین کیفیت انجامش دهیم و هرگز به کم و کیفیت نازل قانع نشویم. در این راستا، از میان حالی و میانه بودن شدیدا پرهیز کنیم و ذهن خود را آنچنان پرورش دهیم که بهترین بازده و بالاترین کیفیت را در کار خود حفظ کنیم. تمام حواس و توجه مان روی عملکرد و پیشرفت خودمان متمرکز باشد و از نقد و ایراد گرفتن به دیگران اکیدا خودداری کنیم. نقدی اگر داریم، صرفا به خودمان باشد که آنرا نیز با امیدواری و مثبت اندیشی تبدیل به گفتار و زمزمه های تاکیدی مثبت کنیم.  به یاد داشته باشیم، حتی افردی که نازلترین مشاغل را از دید جامعه دارند، می توانند با تولید و ارائه بالاترین کیفیت، تبدیل به متخصصین و موفقترین افراد یک جامعه شوند. برای بهترین شدن، نیازی به تائید ظاهری و غالبا کاذب اجتماع نداریم. در هر حرفه ای و در هر کاری می توانیم و باید بهترین خدمت و کیفیت را ارائه کنیم اگر در پی خودسازی و رسیدن به صلح و آرامش درونی هستیم.


۴- بودن در حال و ساختن آینده: مشغول بودن به کار و غرق شدن در فعالیت های روزانه برای رسیدن به اهداف، باید توام با آگاهی دائمی از بودن در لحظه حال باشد که موجب رضایت و خرسندی ما از انجام کارها شود. هیچ چیزی، هیچ فردی و هیچ اتفاقی که در گذشته روی داده، چه گذشته دور و چه گذشته خیلی نزدیک، نباید تمرکز ما را از لحظه جاری فعلی سلب کند. ذهن و روان را باید از تاثیر تلخ شکستهای گذشته و درد و رنج سقوطهای گذشته گسست و صرفا با تمام وجود و آگاهی ذهنی از خود و شرایط به کار و فعالیت پرداخت. به همین صورت هرگز نباید فکر را بر روی حوادث و اتفاقاتی که در آینده ممکن است روی دهند متمرکز کرد چرا که موجب ایجاد ترس و استرسی می شوند که مبنای درست و واقعی ندارد. مثلا تصور اینکه در آزمون احتمال دارد سوالاتی مطرح شود که من تا به حال آنها را نخوانده ام و یا مباحثی مطرح شود که خارج از حیطه دانش من باشد. با اینکه احتمال خیلی اندکی وجود دارد که این اتفاق رخ دهد، اما شاخ و برگ دادن به این فکر منفی ما را در ادامه راه فلج کرده و موجب یأس و ناامیدی ما می شود. اتفاقی که احتمال آن ناچیز است و حتی در صورت اتفاق، شامل همه داوطلبین خواهد بود، قادر است ما را برای روزها از مسیر درست خارج کند. تغییراین روند با آگاهی به وجود این افکار، کنار زدن و زدودن آنها با تمرکز روی کار و نیز با انجام روزانه مثلث طلایی موفقیت امکان پذیر است. لذت از فعالیت های روزانه و حضور فکری و روانی کامل در انجام این کارها و نیز انجام دقیق آیین های روزانه، موجب بهره وری عالی از زمان حال شده و کمکمان می کند که آینده را آنگونه که آرزوی آنرا داریم با تصمیم خود بسازیم. هر گونه فعالیتی مثل ورزش، عبادت، نیایش، موسیقی، دیدن فیلم، خواندن کتاب، صحبت با دوستان، کمک در کارهای خیریه و گروهی و بطور کلی هر فعالیتی که حس بودن در زمان حال و ساختن آینده را در ما بیدار و قوی می کند را باید در برنامه زندگی خود بگنجانیم.


۵- دستگیر باشیم: داشتن ذهنیت اینکه فردی کمک کننده و دستگیر باشیم یا هستیم به جای این ذهنیت که ما همیشه نیاز به کسی داریم که کمکمان کند و دستمان را بگیرد را باید آرام آرام در وجود خود نهادینه کنیم. این بدین معنی نیست که کاملا بی نیاز از داشتن راهنما، استاد و مشاوران دلسوز شویم. بلکه قویتر کردن این حس که ما قادریم نه تنها خود را از مسیر پر  پیچ و خم پیش رو سالم و موفق عبور دهیم، بلکه در این مسیر می توانیم به سایرین و کسانی که نیاز به کمک و حمایت ما دارند یاری برسانیم، ما را تبدیل به فردی با اعتمادبنفس حداکثری کرده و موجب رضایت درونی می شود. داشتن انگیزه خدمت و کمک و دستگیری از همنوعان، انگیزه ای مضاعف در روح و جسم ما دمیده و موجب تشدید انرژی مثبت و به جریان انداختن چرخه نیکی و خیر در زندگی فردی و اجتماعی ما می شود. داشتن هدفی بالاتر و بزرگتر از خویش، انگیزه ای بزرگ برایمان به ارمغان دارد برای برخاستن صبح های زود و ادامه تلاش تا پاسی از شب. شکی نیست که آنانکه خدمت بیشتری می کنند به خلق، خوشبختی و رضایت بیشتری احساس می کنند. هر روز دقایقی را به این امر مهم اختصاص دهیم که چگونه می توانیم فارغ از فوائد و استفاده های شخصی، صرفا برای کمک به دیگران برنامه ریزی و عمل کنیم. برترین شدن بدون اجرای عملی و باور به این اصل مهم، توهمی بیش نیست.


امیدوارم با درنظر گرفتن و اجرای همزمان و مستمر این پنج اصل بنیادی، تبدیل به برترین در حرفه خویش شده و بالاترین و بهترین کیفیت و خدمت را به خود و به جامعه ارائه کنیم. برای شما در این هفته های باقیمانده تا آزمون، انرژی سرشار، شوق و هیجانی مثبت، امیدواری، صلابت و اعتمادبنفس حداکثری آرزو می کنم. تا یاداشت هفته آینده سالم و شاد باشید (تماس: bouda@tnovin.com و کانال تلگرام telegram.me/ movafaghtarinha).


بودا وثوق احمدی 


دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵