واخواهي 1
1ـ واخواهي همانند تجديدنظرخواهي طرق عادي شكايت از آراء است.
2ـ فرجامخواهي، اعاده دادرسي، اعتراض شخص ثالث از طرق فوقالعاده شكايت از آرا است.
3ـ مبلغ پرداخت هزينه دادرسي در اعمال طرق عادي به يك اندازه و در طرق فوقالعاده نيز به يك اندازه است.
4ـ اعمال طرق عادي شكايت از آراء، نسبت به هر رأيي عليالاصول ميسّر است مگر آنچه را كه قانون استثناء كرده است.
5ـ اعمال طرق فوقالعاده شكايت از آراء، ميسّر نيست مگر آنچه را كه قانون تجويز نموده است. مثلاً اعتراض ثالث نسبت به رأي داور امكانپذير است، اما اعاده دادرسي نسبت به رأي داور امكانپذير نيست مگر در داوري تجاري بينالمللي.
6ـ اعمال طرق عادي شكايت از آراء، عليالاصول موجب تعليق اجراي حكم ميشود. و استثناء آن مادّه 175 ق.آ.د.م در مورد دعاوي تصرّف است.
7ـ اما طرق فوقالعاده شكايت از آراء، اثر تعليقي بر اجراي حكم ندارد مگر مرجع صالح تصميم به آن بگيرد.
8ـ واخواهي در خارج از موعد قانوني در دو صورت پذيرفته ميشود: 1. وقتي حكم غيابي به محكومعليه ابلاغ واقعي نشده باشد و واخواه مدّعي عدم اطلاع از مفاد حكم باشد. 2. اثبات معاذير قانون موضوع مادّه 306 ق.آ.د.م
9ـ واخواهي عبارت است از اعتراض به حكم غيابي صادره كه در دادگاه صادركننده آن حكم صورت ميگيرد.
10ـ واخواهي صرفاً نسبت به احكام غيابي قابل تصوّر است.
11ـ واخواهي مرحله ديگري از رسيدگي نيست بلكه ادامه مقطع اول از رسيدگي است. كه يك مقطع صدور حكم غيابي و مقطع ديگر رسيدگي به اعتراض واخواهي است و اين دو مقطع با هم مرحله بدوي را تشكيل ميدهند.
12ـ علاوهبر دادگاه بدوي، دادگاه تجديدنظر هم ممكن است حكم غيابي صادر كند.
13ـ اگر قاضي حكمي را كه حضوري است اشتباهاً غيابي اعلام نمايد و بالعكس، در اعمال حق محكومعليه از حيث واخواهي ترديدي نيست.
14ـ اگر حكمي به صورت غيابي صادر شود و در عين حال قابل تجديد نظر هم باشد و محكومعليه پس از مهلت واخواهي و بدون عذر موجه، واخواهي كند بايد آن را تجديدنظرخواهي تلقّي نمود. (تبصره 3 مادّه 306 ق.آ.د.م)
15ـ مهلت واخواهي براي اشخاص مقيم ايران بيست روز از تاريخ ابلاغ واقعي و براي اشخاص مقيم خارج از كشور دو ماه از تاريخ ابلاغ واقعي ميباشد.
16ـ اگر دادخواست واخواهي نقايصي داشته باشد، مدير دفتر دادگاه براي واخواه اخطار رفع نقص صادر مينمايد و در صورت عدم تكميل دادخواست اعتراض واخواهي ظرف ده روز، مدير دفتر قرار ردّ دادخواست واخواهي را صادر مينمايد.
17ـ واخواهي اثر تعليقي بر اجراي رأي غيابي دارد.
18ـ اگر واخواه (فوت ـ محجور ـ ورشكسته) شود به حسب مورد مهلت بيست روزه واخواهي از تاريخ ابلاغ به ورّاث ـ قيّم، يا مدير تصفيه محاسبه ميشود.
19ـ اجراي حكم غيابي منوط است به معرّفي ضامن يا سپردن تأمين مناسب از سوي محكومله. مگر اينكه دادنامه يا اجرائيه به محكومعليه ابلاغ واقعي شده باشد.
20ـ واخواه در جلسه اول رسيدگي به اعتراض واخواهي از تمام حقوقي كه يك خوانده در جلسه اول دارد از قبيل: اعتراض به بهاي خواسته ـ ايراد به اصالت اسناد ابرازي خواهان ـ جلب شخص ثالث به دادرسي و ... برخوردار است.
21ـ در آئين دادرسي مدني مهلت تمام طرق شكايت از رأي نسبت به مقيمان داخل بيست روز و نسبت به مقيمان خارج از كشور دو ماه از تاريخ ابلاغ است، به جز در مورد اعتراض ثالث كه مهلت ندارد زيرا به وي ابلاغ نميشود.
22ـ براي اجراي رأي غيابي اگر دادنامه يا اجرائيه ابلاغ واقعي شده باشد، در اين حالت رأي قابل اجراست.
23ـ براي اجراي رأي غيابي اگر نه دادنامه و نه اجرائيه، هيچكدام ابلاغ واقعي نشده باشد، در اين مورد اجراي رأي منوط به معرّفي ضامن يا اخذ تأمين مناسب است.
24ـ معتبر شناختن ضامن با متناسب دانستن تأمين، بستگي به نظر قاضي دادگاهي دارد كه حكم را اجرا ميكند.
25ـ بار اثبات دعواي غيابي برعهده واخوانده است. زيرا او خواهان بدوي بوده و بايد دعوا را ثابت كند.
26ـ در واخواهي امكان اعتراض به بهاي خواسته وجود دارد.
27ـ در واخواهي امكان تعرض به اصالت سند وجود دارد.