عام و خاص

عموم در لغت يعني شمول و فرا گرفتن و عام يعني شامل و فرا گيرنده و در اصطلاح علم اصول فقه و حقوق، عام كلمه‌اي است كه همة افرادي را كه بدان ناميده مي‌شوند فرا گيرد و براي آن‌ها وضع شده باشد مانند كلمة «تمام دانشنمدان».

معمولاً عام به وسيلة كلماتي مانند: همه، كل، جميع، تمام، هر، هيچ و ... مي‌شناسيم. گاهي مواقع نيز به كمك عقل عام را در مي‌يابيم مانند: كسي اينجا نيست يعني هيچ كس. ولي هيچ در اينجا آورده نشده و تنها به كمك عقل اين را در مي‌يابيم.

خاص كلمه‌اي است كه دايرة شمولش نسبت به عام محدودتر باشد مثل حقوقدانان نسبت به دانشمندان.

مثال حقوقي براي عام:

  1.  كلية اتباع ايران بايد داراي شناسنامه باشند (ماده 22 ق ثبت احوال).
  2.  كلية ديون ... از حيث صلاحيت محاكم در حكم منقول است ... (مادة 20 ق. مدني).

مثال حقوقي براي خاصّ: حيوانات و اشيايي كه مالك آن را براي عمل زراعت اختصاص داده باشد ... از حيث صلاحيت محاكم ... در حكم مال غيرمنقول است ... (مادة 17 ق. مدني).

مخصّص دليلي است كه پاره‌اي از افراد عام را از حكم آن خارج سازد مانند «تمام دانشجويان بايد شهريه بدهند مگر دانشجويان ممتاز». كه در اين جمله، عبارت «مگر دانشجويان ممتاز» را مخصّّص و به عبارتي خاص مي‌گويند.

مثال فقهي: آية شريفة «اوفوا بالعقود» عام است و آية ديگر «لاتاكلوا الربا» مخصص آن است.

مثال براي مخصّص: اثر قانون نسبت به آتيه است ... مگر اين كه ... (مادة 4 ق. مدني).

چند مثال ديگر براي عام:

  1.  كلية سكنة ايران ... مطيع قوانين ايران خواهند بود ... (ماده 5 ق. مدني)
  2.  ... كليتاً اسقاط حقوق عمومي ... موجب اسقاط حقوق خصوصي نمي‌شود (ماده 10 ق. آ. د. كيفري)
  3.  همة افراد ملّت ... يكسان در حمايت قانون قرار دارند ... (اصل بيستم قانون اساسي).
  4.  هر يك از خيارات بعد از فوت، منتقل به ورّاث مي‌شود (ماده 445 ق . مدني).
  5.  تمام ثمرات و متعلقات اموال منقوله و غيرمنقوله ... بالتبع، مال مالك اموال مزبور است (ماده 32 ق.مدني).
  6.  اصل، برائت است و هيچ كس از نظر قانون مجرم شناخته نمي‌شود مگر اين كه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد (اصل سي و هفتم قانون اساسي).