روانشناسی موفقیت یادداشت نوبت(۱۹): خطر کردن

به نام خدا 


روانشناسی موفقیت: مجموعه یادداشت های مدیریت فکر، جسم و روان برای رسیدن به اهداف 


دکتر بودا وثوق احمدی 


 یادداشت نوبت نوزدهم: خطر کردن    


مقدمه 


بزرگترین چالشی که آگاهانه  به سویش شتافتیم چه بود و در چه زمانی اتفاق افتاد؟ آیا به یاد می آوریم که چه موضوعی موجب برانگیخته شدن چنان انگیزه ای در ما برای در آغوش کشیدن این چالش شد؟ آیا نتایج حاصل از این اقدام متهورانه خود را به یاد می آوریم؟  اغلب ما بطور طبیعی و غریزی از خطر و عدم امنیت گریزان بوده و در پی یافتن گوشه ای امن و بی دغدغه هستیم.  با وجود اینکه رسیدن به آرامش و صلح درونی هدف غائی همه ماست، اما رضایت دادن به شرایط فعلی و دست کشیدن از تلاش برای بهبود وضع زندگی خود و دیگران، مسلما نتیجه ای جز عقبگرد و از کف دادن تدریجی دست آوردها نداشته و چه بسا در طول زمان موجب از میان رفتن آرامش و صلحی شود که همواره در پی اش بوده ایم. بیرون جهیدن از کنج عافیت و رها کردن خویش در میان دریای طوفانی به امید یافتن گنجی بزرگتر، جسارتی را از ما طلب می کند که به مثابه جهادیست در مقابل حس راحت طلبی و امنیت خواهی. جهادی درونی که  مخالفین بیرونی سرسختی نیز دارد. این مخالفین بیرونی اغلب دودسته اند: گروه اول نزدیکان و دوستان خیرخواه ما هستند که برای جلوگیری از هرگونه آسیب و صدمه جسمی و روحی به ما و به خودشان، ما را از انجام تصمیم شجاعانه خود منع کرده و سعی خواهند کرد ما را از تصمیم خود منصرف کنند.  این گروه به ویژه نگران این هستند که ما از پس انجام موفقیت آمیز چالشی که با آن پنجه در پنجه انداخته ایم برنیامده و تجربه این شکست ما را تبدیل به فردی مغموم و عزلت نشین کند. گروه دوم اما الزاما خیرخواه ما نبوده ولی آنها نیز ما را از انجام چالش پیش رو برحذر می دارند. نگرانی این گروه اما از آنست که ما از این چالش موفق بیرون آمده و گوی سبقت را از دیگران برباییم.  با وجود همه مخالفت های درونی و بیرونی که در راه عملی کردن بلندپروازی هایمان با آنها مواجه می شویم، باید همواره آگاه باشیم که راه خودسازی و پیشرفت ما  تنها و تنها از خطرکردن و ریسک پذیری گذشته و بدون انجام تجربه های جدید قادر به بالابردن سطح و کیفیت شناخت خویش از زندگی و برخورداری حقیقی از نعمات بیشمار آن نخواهیم بود. تصمیمات شجاعانه ای که بر مبنای دانش، تحقیق و تجربه می گیریم  و در پی آن،  خطر ازدست دادن برخی راحتی های فعلی را برای رسیدن به اهداف متعالی آینده به جان می خریم، موجب رشد و تعالی جسمی، ذهنی و روانی ما شده و بار دیگر ما را نسبت به توانایی های خویش فارغ از سن و جنس و پیشینه و آنچه در گذشته برما رفته است  آگاه و هوشیار می کند.  افزایش خطرپذیری و ایجاد تمایل به ریسک کردن مانند سایر ابعاد وجودی ما نیاز به تمرین و ممارست داشته و مستلزم داشتن شناخت و آگاهی کافی از فرایند تصمیم سازی ذهنی و عوامل مشوق و نیز موانع محقق کردن آنهاست.  در بخش بعدی این یادداشت، تعدادی از عوامل مشوق افزایش ریسک پذیری را به اختصار مرور می کنیم.


۱- کنارگذاشتن محافظه کاری: خطر کردن و محافظه کاری باهم جمع نمی شوند. هرچند مراد از خطرکردن در اینجا هرگز به معنای بی ملاحظه بودن و بی توجهی به اصول واقعی و یافته های بدیهی و غیرقابل انکار نیست. چرا که چشم پوشی از دانسته ها و معلومات و صرفا دل به دریا زدن و انجام عملی متهورانه موجب دست یابی به نتیجه مطلوب نمی شود. اما محاسبه گری بیش از اندازه، وسواس در بررسی و آنالیز شایدها و اگرهایی که احتمال اتفاق افتادنشان گاهی نزدیک به صفر است و نیز توجه بیش از حد به ندای بازدارنده درونی که خواستار نگه داشتن ما در حصار امن کنونی است، مصداق بارز محافظه گریست که باید آرام آرام از آن فاصله گرفت و با تمرین و گرفتن تصمیمات شجاعانه این عادت به محافظه کاری را با عادت به خطرپذیری واقعگرایانه جایگزین نمود. همه ما می توانیم هر روز با انتخاب و انجام یک کاری که نیاز به شهامتی فرای آنچه بدان عادت داریم دارد،  بر ترس و واهمه خود غلبه کرده و بصورت عملی از محافظه گری فاصله بگیریم. مثلا اگر همیشه از ابراز نظر یا سخنرانی در جمع هراس داشته ایم، تصمیم بگیریم که از امروز با صلابت بر این ترس غلبه کرده و نظرمان را با صدای بلند به گوش حضار برسانیم و یا در جلسه بعدی سخنرانی کنیم. هریک از ما ده ها  کار متهورانه در زندگی روزانه خود می توانیم انجام دهیم که موجب پیشرفت و رضایتمندی درونی از عملکرد خودمان می شود.


۲- جایگزین کردن خطر با فرصت: نتیجه طبیعی گلاویز شدن با هر چالشی، یا چشیدن طعم تلخ شکست و خرد شدن چینی نازک آرزوهایمان است و یا عبوری ظفرمندانه و مقتدرانه از این حریف قدر و بهرمندی از حس غنی و دربرگیرنده پیروزی و افتخار. البته که خطر شکست و ناکامی خطری بالقوه است اما کدام جنبه از زندگی از لحظه شکل گیری نطفه تا به دنیا آمدن و تا پیری و لحظه وداع از این جهان خاکی و پرکشیدن به جهان ابدی را می توان سراغ گرفت که در هر لحظه اش خطری در کمین ما ننشسته باشد؟  با نگاهی دقیق در می یابیم که حتی در اوج آرامش و راحتی، انواع و اقسام مخاطرات و تهدیدها اطرافمان پرسه زده و مترصد فرصتی برای زدن ضربه ای کاری بر جسم و روانمان هستند. پس در چنین شرایطی و چنین محیط خطرزایی، داشتن حاشیه امنیت توهمی است که زاییده ذهن ما برای تطبیق با شرایط و ایجاد زندگی بهتر بر روی این کره خاکی و اجتماعات انسانی است. با آگاهی بر این امر، خطر کردن و ریسک کردن معنای کلاسیک و عادی خود را از دست داده و تواند بود که به مرور جای خود را به تعابیری چون فرصت و موقیعت برای پیشرفت و اعتلای مادی و معنوی دهد. با تغییر زاویه دید و تغییر خاستگاه و روند افکار خویش،  قادر خواهیم بود که تمرکز خود را از مخاطرات و شکست های احتمالی بر روی فرصتهای حاصل از اقدام به آن چالش،  فارغ از نتیجه حاصله معطوف کنیم.


۳- جایگزین کردن بدبینی با خوشبیبی: افکار ما و نوع نگاه به مسائل و حوادث است که واکنش و پاسخ ما را به این محرک ها شکل داده و موجب گرفتن یا نگرفتن تصمیمات درست یا غلط در طول زندگی می شوند. مثال معروف دیدن نیمه خالی لیوان توسط افراد بدبین و دیدن نیمه پر لیوان توسط افراد خوشبین را همه ما بارها و بارها در زندگی خویش آزموده ایم.  نحوه نگاه فرد بدبین و یا خوشبین تاثیری در واقعییت میزان آب موجود در لیوان ندارد اما اثر شگفت آوری در عملکرد و تصمیمات این دو فرد داشته که نشات گرفته از این تفکر و نوع نگاه بدبینانه یا خوشبینانه آنهاست. با تمرین خوشبینی واقعگرایانه، قادر خواهیم بود از محافظه کاری فاصله گرفته و با تمرکز روی فرصتها دست به اقدامات متهورانه زده و در جهت محقق کردن اهدافمان حرکت کنیم.


۴- جایگزین کردن یکنواختی با ماجراجویی: سکون، بی حرکتی و یکنواختی اغلب نتیجه عافیت طلبی و خطرنکردن بوده که نقطه مقابل هیجان، سیال بودن، تحرک، شادابی و ماجراجویی است. همه افراد موفق، حتی آنها که همچون پروفسوراستیون هاوکینگ  به ظاهر زمین گیر و بی تحرک هستند، زندگی پر از فراز و فرود و سرشار از ماجراجویی داشته اند. این حس ماجراجویی و جنگندگی الهام بخش آنها برای رسیدن به تجارب و اندیشه های جدید برایشان شده و آنها را در جهت فتح قله های آرزوهایشان به پیش رانده است. زندگی این افراد را می توان با  کوه نوردی مقایسه کرد که هربار مسیر جدیدی را  به امید فتح قله در پیش می گیرد و در این مسیرهای جدید با مشکلات و حوادثی مرگبار روبرو شده که کل صعود را تبدیل به تجربه ای منحصر به فرد واستثنایی کرده و لذت روحی و جسی زیادی برایش به ارمغان می آورد. مجموعه ای گرانبها از تجربه این صعودها و فرودها،  شخصیت و زندگی برجسته این افراد پیشرو و شجاع جامعه را شکل می دهد.


۵- جایگزین کردن ناله و شکایت با تمجید: ناله و شکایت و فغان از سختی مسیر و برون آمدن از راحتی و عافیت آنچیزی است که سنخیتی با خطرپذیری و درآغوش کشیدن مصائب و رنجها ندارد.  ناله و شکایت اغلب حاکی از عدم آمادگی ذهنی و جسمی برای مواجهه با ناملایمات است. درد و رنج ناشی از تمرینات طاقت فرسا را فقط کسانی با لذت تحمل کرده و دم به اعتراض بر نمی آورند که در درون حس خوب پیشرفت و خودسازی، تصمیم و مقاومت خود را تمجید کرده و دائما بازخورد مثبتی به ذهن و روان خود می فرستند.  گر نیک بنگریم، بیشتر افرادی که همیشه از سختی ناشی از اقدامات و تصمیمات جدید و رو به جلو نالان هستند در داشتن هرچهارخصیصه مورد اشاره در بالا یعنی محافظه کاری، خطر نکردن، بدبینی و بی تحرکی جسمی و روحی مشترک هستند.  تمجید زبانی از خود به صورت گفتگوهای تاکیدی روزانه و نیز گفتگوها وزمزمه های درونی، ما را در راه استقبال از تصمیمات مهیج و ماجراجویانه که منجر به بیرون از آمدن از حاشیه امنیت شده و پیشترفت ما را تضمین می کنند از جمله مهمترین اقدامات روزانه ما در جهت افزایش میزان خطر پذیری به شمار می آیند.


۶- مراقبت از باغچه ذهن: ذهن ما چون باغچه ایست که باغبانش ما هستیم. هر روز شاهد رشد توام علفهای هرز و نیز گلهای رنگارنگ و بهشتی در این باغ هستیم. دسته زیادی از این علفهای هرز و گلهای زیبا توسط خانواده، دوستان، جامعه، رسانه ها، شبکه های اجتماعی و غیره وارد باغچه ما شده و گروهی دیگر توسط خودمان در خاک ذهنمان ریشه می دوانند. بسیار مهم است که هر روز همچون باغبانی دلسوز و سختگیر از باغچه ذهنمان مراقبت کنیم و به هیچ علف هرز و گل منفی خودرویی اجازه رشد و نمو در این باغچه را ندهیم. برعکس با آبیاری افکار سازنده و مثبت، با افشاندن تخم گلهای زیبایی که از کتابها و یا نوشته و گفتار افراد موفق برآمده اند باغچه ذهن خود را با افکار مثبت و سازنده بیاراییم.  افکارمنفی و مضر، همچون پیغام های بازدارنده از انجام کارهای پرمخاطره،  چه از جانب دوستان و چه از جانب سایر افراد اجتماع موجب عقبگرد ما از پیگیری خواسته های درونی و رویاهایمان می شوند. با آگاهی دائمی و لحظه به لحظه بر این امر، باید خود را از معرض اینگونه افراد، افکار، سخنها و محیطها رهانیده و به گونه ای فعال و آگاهانه روی اهداف و تصمیمات متهورانه خویش تمرکز کنیم. لذت ماجراجویی و درس گرفتن از فراز و فرودهای مسیر بسی بیشتر از تکیه بر بالش آسایش و عافیت و شکایت و ناله از قضا و قدر و سختی و رنج سفر است. در مسیر پیشرفت و خودسازی، گزیری نیست جز باآغوش باز به استقبال خطر رفتن و عبور قهرمانانه از ترسها و هراسها. با آرزوی افزایش جرات و شهامت همگی ما درجهت تصمیمات و اقدامات شجاعانه هر روزی. موفق و پرصلابت و پر انرژی باشید تا یادداشت هفته آینده. (راه تماس: bouda@tnovin.com؛ دیدار حضوری در سمینار بلندپروازان، روز ۲۹ مهر ماه؛  اطلاعات بیشتر در این صفحه).



بودا وثوق احمدی 


دوشنبه ۱۲ مهر  ۱۳۹۵