اصل در لغت به معناي پايه و ريشه است و در علم اصول در چهار معنا به كار رفته است قاعده، دليل، ظاهر و استصحاب.

"قاعده" مانند اين كه گفته مي‌شود اصل در اشياء پاك بودن است يعني قاعدة طهارت جاري است.

"دليل" مانند اين كه گفته مي‌شود عقد لازم است و الاصل فيه قوله تعالي: «اوفو بالعقود.»

"ظاهر" يا "راجح" مانند اين كه مي‌گويند: اصل در استعمال حقيقت است يعني ظاهر حال گوينده اين است كه معناي حقيقي لفظ را اراده كرده است.

"استصحاب" مانند اين كه در موردي كه شك در انتقال مالي از يكي به ديگري پيدا شود گفته مي‌شود اصل عدم انتقال است يعني عدم انتقال را استصحاب مي‌كنيم.