شخصيت حقوقي در هر نظام حقوقي به واقعيتهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي آن نظام وابسته است اما بايد توجه داشت كه در عرصة حقوق بينالملل، وجود يا فقدان شخصيت حقوقي بينالمللي مبتني بر فرضي اوليه نبوده و نيازمند شاخصهايي معين است كه متأسفانه در حقوق بينالملل به صورت مدون در نيامده است. بايد قايل بر آن بود كه سازمانهاي بينالمللي با تكيه بر اسناد و روية بينالمللي از شخصيت حقوقي در سطح نظامهاي ملي و نظام حقوقي بينالمللي برخوردار شدهاند و به اين ترتيب ميتوان گفت كه اساس نقش سازمانهاي بينالمللي در نظم جهاني بر برخورداري آنها از شخصيت حقوقي بينالمللي مبتني شده است.
عدهاي مبناي شخصيت حقوقي بينالمللي سازمانها را در سند مؤسس آنها جست و جو كرده و به علاوه در همين سند، محدودة وظايف و اختيارات سازمانها نيز تعيين ميگردد. البته در مقابل، گروهي بر اين باورند كه مبناي شخصيت حقوقي بينالمللي سازمانها را اگر بر پاية سند مؤسس استوار سازند، شخصيت سازمانها در قبال دول غير عضو محل ترديد واقع ميشود پس بايد بر مبناي خود حقوق بينالملل از شخصيت حقوقي سازمانهاي بينالمللي سراغ گرفت.
به هر حال بايد متذكر شد كه اهليت سازمانهاي بينالمللي مشابه يكديگر نيست، هر چند با توجه به اشتغالات سازمان اين اهليت از ماهيت پويا و متغيري برخوردار ميباشد.