در بند ب ماده 332 قانون آيين‌دادرسي مدني قرار عدم استماع دعوی یکی از قرارهای قابل تجدید نظر در نظر گرفته شده است اما در این که در چه موردی دادگاه باید قرار عدم استماع دعوی صادر نماید قانون ساکت است. به طور کلی باید توجه داشت که قرار عدم استماع دعوی در مواردی صادر می‏شود که دعوی غیر قابل استماع باشد. برای مثال اگر شخصی راجع به مالکیت ملکی اقامه دعوی نموده باشد و پس از آن دعوی تصرف عدوانی یا ممانعت از حق نسبت به آن ملک مطرح کند دادگاه باید نسبت به این دعاوی قرار عدم استماع دعوی صادر کند. همچنین اگر شخصی در قمار مبلغی پول برنده شده باشد اما بازنده پرداخت نکند اگر برنده دعوایی در دادگاه مطرح کند باید دادگاه قرار عدم استماع دعوی صادر کند.

نکته: به طور کلی می‏توان گفت قرار عدم استماع دعوی در صورتی صادر می‏شود که رسیدگی به ماهیت دعوی قانوناً مجاز نمی‏باشد و این امر به دلیل وجود یک مانع است. برای مثال اگر موجری به دلیل انقضای مدت اجاره دعوی تخلیه عین مستأجره را مطرح کند در حالی که اجاره مشمول قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356 بوده و ملک، ملک تجاری باشد در این صورت دادگاه باید قرار عدم استماع دعوی صادر نماید زیرا در قانون مذکور موجر دیگر حق تخلیه عین مستأجر را به استناد انقضای مدت اجاره ندارد.

نکته: اگر خوانده دعوی هنگام تقدیم دادخواست فوت نموده باشد در این صورت نیز بهترین تصمیم صدور قرار عدم استماع دعوی است.

نکته: باید توجه داشت قرار عدم استماع دعوی با قرار رد دعوی از حیث آثار هیچ تفاوتی ندارد زیرا هزینة دادرسی پرداخت شده در هیچ صورتی قابل استرداد نیست و همچنین هیچ یک از اين دو قرار، اعتبار امر مختومه ندارد و اقامه مجدد دعوی امکان‏پذیر است.