به موجب بند اول ماده 2 كنوانسيون حقوق معاهدات وين مورخ 1969 «معاهده» (Treaty) عبارت از يك «توافق» (Agreement) بين دولتهاست كه بصورت كتبي منعقد شده و مشمول حقوق بينالملل باشد، صرفنظر از عنوان خاص آن و اعم از اينكه در سندي واحد يا در دو يا چند سند مرتبط به هم منعكس شده باشد.
شارل روسو هر توافقي بين تابعان حقوق بينالملل را معاهده ميداند.
بايد گفت راجع به تعريف معاهده يك وفاق عام وجود ندارد. تعريف كنوانسيون وين از معاهده يك تعريف شكلي است نه ماهوي و هر چند كه اين كنوانسيون گفته است توافق ميان كشورها معاهده است اما در خود آن آمده كه كنوانسيون 1969 تنها ناظر به كشورهاست مگر نه سازمانهاي بينالدولي و ساير اشخاص بينالمللي مثل نهضتهاي آزاديبخش نيز ميتوانند مبادرت به انعقاد معاهده كنند. البته مطابق حقوق بينالملل، افراد يا شركتها نميتوانند عليالاصول معاهده منعقد نمايند.
اگر توافق دولتها، سازمانها و ساير تابعين حقوق بينالملل موضوعش مسايل مهم سياسي باشد به اين توافق، عنوان عهدنامه اطلاق ميشود. برخي ديگر گويند معاهده بايد مربوط به اعمال حاكميت باشد نه تصدي. (اعمال حاكميت، كارهايي است كه عرفاً از سوي دولت انجام ميگيرد مثل دفاع يا اعطاي تابعيت يا ضرب سكه و...) معيار ديگري وجود دارد كه براي تشخيص معاهدات بكار ميرود و اين معيار، مسئوليت دولت است. پس اگر اعمال از زمره اعمالي باشد كه مسئوليت دولت را ممكن باشد فراهم كند اينها در دستة معاهدات قرار ميگيرد. اين معيارها هيچيك نميتواند بطور مطلق شناخته شود.