حقوق بينالملل عبارتست از مجموعة قواعد و مقرراتي كه بر روابط اعضاي جامعة بينالمللي حاكم بوده و آنها ملتزم به رعايت و اجراي آن موازين هستند.
گروهي مثل تريپل، آنزيلوتي، اوپنهايم و برايرلي معتقدند كه حقوق بينالملل، تنها ناظر بر روابط بين دولتهاست اما مكتب جامعهشناسي حقوقي، تابعين حقوق بينالملل را افراد ميداند. مشهورترين طرفداران اين نظريه عبارتند از: دوگي، وستليك، پوليتيس و سل.
دستة ديگري از حقوقدانان همچون فيور، كلسن، كاواره و روسو ضمن اينكه موضوعات اصلي حقوق بينالملل را دولتها ميدانند، موجوديتهاي ديگر مانند سازمانهاي بينالمللي و افراد را نيز در اين زمره وارد ميكنند.
ريشة لغوي « حقوق بينالملل» را بايد در عبارت لاتين (Jus Gentium) دانست كه در مقابل عبارت «حقوق مدني« (Jus Civil) قرار ميگيرد.
اولينبار، گروسيوس در سال 1625 عبارت «حقوق جنگ و صلح» را به جاي حقوق بينالملل به كار برد. كانت، عبارت «حقوق دول»، فيور، اصطلاح «حقوق نوع بشر»، مابلي، مفهوم«حقوق عمومي اروپا»، هگل، عنوان «حقوق سياسي خارجي» و بنتام، اولين بار در سال 1780 در كتاب «مقدمهاي بر اصول اخلاق و قانون»، از واژة «حقوق بينالملل» استفاده كرد.
نخستين بار در سال 1843 فوليكس اصطلاح « حقوق بينالملل خصوصي» را بكار برد.