منظور از آن اين است كه به واسطة كثرت وجود مصداق چيزي در خارج از ذهن يعني در اطراف خودمان، لفظ از مصداق نادر به مصداق غالب منصرف شود. چنين انصرافي مانع اطلاق نيست.
مثال: كلمة اسلام و مسلمان مطلق و در ايران منصرف به شيعه است، ولي اين انصراف بدوي است و مانع اطلاق نميباشد و اين دو كلمه هم شامل شيعه ميشوند و هم سني را فرا ميگيرند. از اين رو وقف بر مسلمان هم شامل شيعه است و هم سني را در برميگيرد.
مثال ديگر: اصطلاح تعهد، در حقوق مدني منصرف است به دين مالي، ليكن اين انصراف بدوي است و با اندك دقتي، تعهدات غيرمالي را نيز فرا ميگيرد پس چنين انصرافي مانع اطلاق لفظ نميباشد.