تعريف: «العرف عادة جمهور قوم في قول او فعل» يعني عرف عبارت است از آداب و رسوم مورد قبول اكثريت مردم يك جامعه در گفتار و كردار.
عناصر عرف برحسب اين تعريف عبارت از:
- عرف نوعي از عادت است و عادت معنايي است داراي عنصر تكرار و بدون رابطة تلازم عقلي.
- عادت اكثريت (جمهور) بودن. با اين قيد عرف از عادت فاصله ميگيرد و عادات فردي يا مشترك را خارج ميكند. عادات فردي، عادات مختلف افراد است و منظور از عادات مشترك، عاداتي است كه معتادين به آن بيش از غير معتادين نباشند و گاهي به طور مسامحه عرف مشترك هم ناميده ميشود.
- از اين تعريف تفاوت ديگر عرف با عادت هم فهميده ميشود و آن اين است كه عرف نميتواند شامل عادات طبيعي شود. مثلاً در هر منطقهاي دوشيزگان در سني و پسران در سني ديگر به بلوغ ميرسند. اين امري است طبيعي كه ميتوان آن را عادت گفت ولي عرف نيست زيرا مربوط به گفتار يا كردار آنان نميباشد.