مصلحت را برحسب درجة تأثيرش در زندگي مادي يا معنوي به سه نوع تقسيم كردهاند: ضرورتها، نيازمنديها و مصالح تحسيني و تزييني.
مصالح ضروري يا ضرورتها عبارتند از چنان مصلحتهايي كه زندگي مادي و يا معنوي انسان بدان بستگي داشته باشد به طوري كه از دست دادن آن موجب اختلال زندگي مادي يا مجازات و كيفر در جهان ديگر خواهد شد، از اين قبيل است تمام واجبات مانند نماز و روزه و زكات و جهاد و غيره.
حاجتها يا نيازمنديها آن دسته از مصالح را فرا ميگيرند كه باعث رفع مشقت و رفع عسر و حرج است هر چند از دست دادن آن اختلالي ايجاد نكند مانند لزوم إذن ولي در نكاح دختر و پسر نابالغ كه اگر چه عدم رعايت آن اختلالي ايجاد نميكند ولي رعايت آن موجب ميشود كه از ازدواجهاي نامناسب جلوگيري كرده، ناسازگاريها و اختلافات خانوادگي را در حدود خود از بين ببرد.
دسته سوم از مصالح، چيزهايي است كه فقدان آن موجب اختلال زندگي يا عسر و حرج نميشود ولي در زندگي مادي يا معنوي انسان منشأ لذت و راحت بيشتر و انتفاع و آسايش زيادتر است، مانند استفاده از لباسهاي فاخر، جاه و مقام، وسايل راحت زندگي، گردش، مسافرت، ورزش و تفريح.
نكته: شيعيان معتقدند به بطلان قاعدةي استصلاح و به كار بردن آن را در استنباط احكام شرعي حرام ميدانند. علت بطلان قاعدة استصلاح در نظر اينان اين است كه اولا:ً دليلي بر حجّيت آن نرسيده و ثانياً: اين قاعده حربة برندهاي خواهد بود در دست حكّام، امرا، قضات و خلاصه كساني كه در رأس جوامع اسلامي قرار دارند و زمام امور مسلمانان به دست آنهاست. اگر اين باب گشوده شود، اينان به آساني خواهد توانست مقاصد خود را، كه هميشه به نفع مسلمانان و جامعة اسلامي نيست به ادعاي اين كه مصلحت مقتضي است به استناد قاعدة استصلاح لباس شرعي بپوشانند و آن را به زيان اسلام به كار برند. بخصوص كه «مصلحت» ضابطة مسلّمي ندارد و تابع زمان و مكان و اوضاع و احوال است و اين به خواستههاي نامشروع اينان كمك بسزايي ميكند.