- جزيره تنب بزرگ: در حدود 31 كيلومتري جنوب باختري قشم واقع شده و فاصله آن از بندرلنگه حدود 50 كيلومتر است. باتوجه به فاصله تنب بزرگ با دهانه خليجفارس، ارزش استراتژيك آن چندان نيست بلكه به خاطر واقع شدن در زنجيره دفاعي مفروض ايران، حلقة استراتژيك ارزشمندي است.
تنب كوچك در 12 كيلومتري تنب بزرگ واقع شده و جزيرهاي است غير مسكوني كه از ديدگاه استراتژيك تنها به عنوان حلقه ارتباطي براي تنب بزرگ داراي اهميت است.
ابوموسي آخرين حلقه زنجيره دفاعي مفروض ايران در 67 كيلومتري جنوب بندرلنگه است. جمعيت بومي جزيره حدود 1000 متر است. جمعيت غيربومي هم كه حدود 2000 نفر هستند از ساكنان بخش ايراني ابوموسي و عمدتاً از سوي فرمانداري بندرعباس مشغول به كارند. تماس ميان جمعيت ايراني و شارجوراي ابوموسي اندك است. نفت ابوموسي از بهترين كيفيت درخليج فارس برخوردار است.
2- وقايع تاريخي:
در سال 1887 ملكالتجار بوشهري به عنوان حاكم بندرلنگه منصوب شد. وي شيوخ قاسمي را از نايبالملوكي اين بندر عزل كرد و در همان سال پرچم ايران را در لنگه و جزاير وابسته به آن برافراشت. بريتانيا مدعي بود حكمراني شيوخ قاسمي در جزاير وابسته نه براساس نايب الملوكي بندرلنگه بوده، بلكه براساس موروثي بوده است.
در سال 1888 نقشه رسمي وزارت جنگ بريتانيا تقديم شاه ايران ميشود كه در آن كليه جزاير از جمله تنبها به رنگ سرزمين ايران نشان داده ميشوند.
نگراني بريتانيا از دستاندازي روسها در خليجفارس باعث شد تا اين كشور جزاير ايران را به اشغال خود درآورد.
در سال 1908 بريتانيا با اين استدلال كه تنب كوچك هم نام تنب بزرگ است و وضعيت آن به طور خودكار تابع جزيره بزرگتر است، اين جزيره را اشغال نمود.
ادعاهاي ايران بر جزاير مزبور در سالهاي 1923، 1926 و 1927 تجديد شد و اختلاف بين طرفين كماكان ادامه داشت تا اينكه در سال 1930 انگلستان پرچم خود را در جزاير تنب و ابوموسي برافراشت، امري كه مورد اعتراض شديد ايران واقع شد، چرا كه انگليس، هيچ ادعاي مالكيتي بر جزاير مزبور نداشت.
از اواخر سال 1970 با توجه به نزديكي خروج انگليس از خليجفارس و تشكيل امارات متحدة عربي، تقاضاي بازگرداندن جزاير به ايران قوت گرفت.
3- يادداشت تفاهم ميان ايران و از طريق بريتانيا با شارجه در سال 1971:
الف) نه ايران و نه شارجه از ادعاي خود بر ابوموسي صرفنظر نخواهند كرد.
ب) نيروهاي ايراني وارد ابوموسي خواهد شد.
ج) ايران در نواحي مورد توافق و شارجه بربقيه جزيره صلاحيت كامل خواهند داشت.
د) ايران هم سالانه براي يك دوره نه ساله، 5/1 ميليون ليره شارجه پرداخت خواهد نمود.
در آن دوره شارجه تحتالحمايه بريتانيا بود و حقامضاء موافقتنامه رسمي نداشت در روش اين يادداشت تفاهم ميان دو طرف و با نظارت بريتانيا صورت پذيرفت.
4- ادعاهاي حقوقي:
4-1- ادعاي سرزمين بلاصاحب (اولويت در اشغال)
- براساس ادعاي اولويت اشغال آنچه شيخشارجه انجام داده افراشتن پرچم خود در جزايري است كه از طريق اشغال و تصرف استفاده شد. حال آنها استدلال بنا به ادله زير مردود به نظر ميرسد:
- به شهادت تمام نوشتهها و توصيفهاي جغرافيدانان و مورخان عرب، تمام جزاير خليجفارس به ايران تعلق داشته است.
- اشغال يا مالكيت از طريق برافراشتن پرچم، مفهوم نويني بود كه در خليجفارس مطرح شد، حال آنكه حاكميت و مالكيت ايران بر اين جزاير به گونهاي سستي و بدون نمايش پرچم بوده است.
- در سال 1903 و الي بوشهر اداره جزيره را بر عهده داشته و بريتانيا هم در نماي نقشههاي موزه هرسه جزيره را به رنگ پرچم ملي ايران نشان داده بود.
- هنگامي كه در سال 1840 حاجميرزا آغاسي صدراعظم ايران رسماً مالكيت ايران را بر كليه جزاير خليجفارس اعلام نمود، بريتانيا يا هر حكومت ديگري رسماً مخالفت نكردند.
- در ارزيابي اعمال حاكميت و تصرف بايد مشخصات جغرافيايي و خصوصيات اقتصادي مدنظر قرار گيرد در سرزمينهاي بدون سكنه يا سكنة اندك، تداوم مالكيت شرطكماني است و به طور كلي وقفه در اعمال مالكيت وارد نميسازد.