دليل سوم: اجماع
اجماع | تعريف | سني: اتفاق امت محمد بر امري از امور ديني شيعه: اتفاق نظر جماعتي (مجتهدین مذهب اسلام) كه اتفاق آنها كاشف از رأي معصوم باشد بر امري از امور ديني اعم از اصول دين يا فروع آن يا احكام آن. | |
| |||
فارق شيعه و سني | سنيان حجيت اجماع را به واسطه خود آن ميدانند و اتفاق را لازم ميدانند. شيعه حجيت اجماع را به واسطه كاشف بودن از رأي معصوم ميدانند و اتفاق كل را لازم نميدانند+ دليل حجيت اجماع در شيعه به دليل كاشف از رأي معصوم محسوب ميشود. | ||
| |||
نحوه كشف اجماع از قول معصوم | اتفاق امت قاعده وجوب لطف: اجماع لطفي حدسي يا استنتاجي: اصولين به اين روش معتقدند. | ||
|
|
| |
طريقه تحصيل اجماع | تحصيل اجماع: اجماع محصل
نقل اجماع: اجماع منقول که خود به دو صورت است یا به صورت متواتر است یا واحد. |
| |
توضيح: در طريق شايعتر مجتهدی كه در پي بررسي مسالهاي ميباشد به وجود اجماع از طريق نقل علماي ديگر كه موثق باشند مطلع شود: اجماع منقول است. اگر مجتهد كه در صدد تحقيق و بررسي مسئالهاي است با بررسي آراء و فتاواي علماي ديگر اتفاق علما را در مساله دريابد هر چند با كمك قرائن باشد: اجماع محصل است. | |||
| ارزش اثباتي | 1- دليل بر اثبات حكم مسئله در قرآن و سنت نيست و علماء به اجماع دست مييابند كه این اجماع غير مدركي است و دلیل مستقلی است و حجت است. 2- دليلي بر اثبات حكم مسئله در قرآن و سنت وجود دارد و فقها بر آن اتفاق نظر دارند: اجماع مدركي است و حجت است ولي دليل مستقل در كنار ساير ادله نميشود و نوعي اجماع ميباشد. |
212- نمونه هایي از اجماع مدركي:
ارث بردن پسر عموي ابويني با وجود عموي ابي- حجب برادر و خواهر ابويني براي برادر و خواهر ابي
217- نمونههايي براي اجماع غير مدركي :
صحت عقد استصناع ، حد قتل بعد از 3 بار اجراي حد شلاق، اجماع بر لزوم جاری کردن صيغه در عقود و تنجيز در عقود، امكان انحلال يك عقد به چند عقد.
218- به كار بردن اجماع در حدود قدر مسلم: از اجماع نميتوان اطلاق و عموم گرفت يعني هر گاه دليل حكمي اجماع باشد نميتوان از آن در موارد شك استفاده كرد و بايد به قدر متقين عمل نمود.
219- اجماع بيانگر احكام به طور اجمال و قول معصوم بيانگر احكام به طور تفصيل است به همين دليل نميتوان از اجماع عموم و اطلاق گرفت ولي به عموم و اطلاق قول معصوم ميتوان استناد كرد.
شرح: اجماع دليل لبي است و لبي در اينجا به معناي دليل غير لفظي است و در مقابل دليل لفظي است .
* اگر دليل حكمي، دليل لفظي باشد ميتوان به عموم و اطلاق آن استناد كرد. اگر دليل حكمي، دلیل غير لفظي باشد نمي توان به عموم و اطلاق آن استناد كرد.
مثال: در مساله تقليد ميت، دليل مسئله اجماع است بر اينكه تقليد ميت درست نيست اما اينكه آيا ميتوان نسبت به بقاء بر تقليد ميت هم از دلالت اين اجماع كمك گرفت يا نه، بايد بگوييم خير. بلكه بايد بر قدر متقين اكتفا كرد و آن تقليد ابتدائي است نه استمراري .
220- نحوی کشف اجماع از قول معصوم :
1- طريقه اول: اتفاق امت معصوم از بزرگان امت است.
2- طريقه دوم: قاعده وجوب لطف: اجماع لطفي
3- طريقه سوم: حدسي يا استنتاجي: اصولین به اين روش معتقدند.
221- طريق تحصيل اجماع:
1- تحصيل اجماع: فرد از طریق بررسي آراء و فتاواي علماي ديگر به اجماع ميرسد.
2- نقل اجماع: فرد به وجود اجماع از طريق نقل علماي ديگر كه موثق و عادل باشند به اجماع می رسد.
222- در طريق تحصيل اجماع، اجماع تحصيل شده را اجماع محصل ميگويند.
223- در طريق نقل اجماع، اجماع تحصيل شده را اجماع منقول ميگويند.
224- انواع اجماع منقول:
1- متواتر: تعداد زيادي كه عادتاً تبانی آنها بر دروغ محال است ، تحقق اجماعي را نقل كنند.
2- واحد: راويان و ناقلان اجماع به حد تواتر نرسد.
225- ارزش اثباتي اجماع :
1- دليلي براي اثبات حكم مسئله در قرآن يا سنت نيست و علما به اجماع دست مييابند: اجماع غير مدركي و مستقل: دليل سمعي نداشته يا دليل سمعي آن كامل نيست: حجت است و اجماع است.
2- دليلي براي اثبات حكم در كتاب يا سنت وجود دارد و فقها بر آن اتفاق نظر دارند و اصطلاحاً اجماع مدركي است دليل مستقلي از ادله ديگر نيست اما اجماع است و حجت است.