طرق باز شناسی حقیقت از مجاز عبارتند از: تصریح واضع، تبادر، عدم صحت سلب واطّراد.

مهمترین اینها تصریح واضع و تبادر است. به تصریح واضع قبلاً اشاره شد و ذیلاً به بقیه اشاره می‏شود؛

الف. تبادر:

تبادر عبارت است از اینکه یکی از معانی زودتر از بقیه  از لفظ فهمیده شود. مثلاً از کلمۀ "ید" معنای دست زودتر از معنای دیگر به نظر می‏رسد. پس این معنای حقیقی آن است و استیلا معنای مجازی آن است و این معنا درجملۀ اماره ید و تصّرف بکار رفته است.

نکته: تبادر علامت حقیقت و عدم تبادر یا تبادر غیر، علامت مَجاز است.

 

ب. عدم صحت سلب:

صحت سلب معنايی از لفظی، علامت مجاز بودن و عدم صحت سلب آن، علامت حقیقت بودن است. مثلاً به مراجع رسیدگی اداری گاهی می‏گویند دادگاه اما می‏توان گفت این مراجع دادگاه نیستند. پس هر گاه آنها را دادگاه بنامیم مجازی هستند ولی به محاکم دادگستری نمی‏توان گفت دادگاه نیستند. پس این استعمال حقیقی است.

مثال دیگر: کلمۀ مالک گاهی در مورد ولی، وصی، قیّم  و وکیل هم بکار می‏رود، در حالی که نسبت به اینها صحت سلب دارد پس در اینها مجاز است اما نسبت به مالک واقعی صحت سلب ندارد پس در آن حقیقت است.

نکته: به جای عدم صحت سلب می‏توان گفت صحت حمل و به جای صحت سلب می‏توان گفت عدم صحت حمل.

ج. اطّراد:

کثرت استعمال لفظی در معنایی بدون قرینه، علامت حقیقت است. این را اطّراد گویند. قلّت استعمال لفظ نشانۀ مجاز بودن است. مثلاً کلمۀ "تعهد" غالباً در موردی بکار می‏رود که مدیون به ارادۀ خود آن را عهده‌دار شده باشد و آنچه را قانون بر انسان تحمیل کرده باشد کمتر تعهد می‏گویند. پس تعهد در مورد اول اطّراد دارد و درآن حقیقت است و در مورد دوم اطّراد ندارد و مجاز است