إذن در اصطلاح فقها به معناي موافقت قبلي با امري است و با اجازه فرق دارد زيرا در اين اصطلاح اجازه را به معناي موافقت بعدي مي‌دانند و از آن به تنفيذ تعبير مي‌شود. مثلاً مي‌گويند إذن ولي در نكاح دختران شرط است و نيز مي‌گويند هر گاه معامله‌اي فضولي صورت گرفته باشد، اجازة مالك آن را نافذ مي‌كند. لكن هميشه چنين نيست و بسيار ديده شده كه إذن و اجازه را مترادف گرفته، هر يك را به جاي ديگري به كار مي‌برند. مادة 1043 ق. مدني چنين است: «نكاح دختري كه هنوز شوهر نكرده ... متوقف به اجازة پدر يا جد پدري اوست».

إذن بر دو قسم است: صريح و ضمني.

إذن "صريح" موافقت روشن و كامل با امري است. مثل اين كه پدري به خواستگار دخترش جواب موافق دهد و در مراسم نامزدي، عقد و ازدواج او هم حاضر شود و اسناد مربوط به نكاح را امضاء كند.

إذن "ضمني" موافقت غيرروشن يا عدم مخالفت در امري است به نحوي كه بتوان از آن رضايت شخصي را استنباط كرد. مثل اين كه مال كسي را به طور فضولي بفروشند و پول آن را گرفته به او بدهند و او پول را بگيرد و حرفي نزند. اين را شاهد حال گويند.

إذن ضمني ممكن است به صورت إذن فحوا باشد و آن عبارت است از اين كه در موردي بتوان به طريقي رضايت كسي را استنباط كرد. مثل اين كه شخصي دوستي را به منزل خود ميهمان كند. مي‌توان گفت كه با وضو گرفتن او و نماز گزاردنش در آن منزل و يا مطالعة كتاب‌هاي او هم راضي است. إذن فحوا دلالت التزامي كلام است.