ماده305) محكوم عليه غايب حق دارد به حكم غيابي اعتراض نمايد. اين اعتراض واخواهي ناميده مي‌شود. دادخواست واخواهي در دادگاه صادركنندة حكم غيابي قابل رسيدگي است.

1- تمام احکام غیابی دادگاه های عمومی و انقلاب قابل واخواهی است و تفاوتی نمی‌نمایدکه دعوای اصلی حقوقی بوده و یا به تبع امر کیفری اقدام شده باشد.

2- در صورتي كه مطابق قانون حكم صادره غيابي و قابل اعتراض نباشد، قيد غيابي بودن حكم مجوز قبول اعتراض نخواهد بود.

3- واخواهی از طرق عدولی شکایت از رأی است. بنابراین در دادگاه صادر کنندة حکم غیابی قابل رسیدگی است.

4- ابلاغ دادخواست واخواهی به واخوانده در صورتی لازم است که اعتراضات واخواه به نحوی باشد که در صورت عدم دفاع واخوانده حکم را در معرض فسخ قرار دهد و الا خود دادگاه رسیدگی می‌کند و نسبت به تأيید حکم واخواسته اقدام می‌نماید.

ماده306) مهلت واخواهي از احكام غيابي براي كساني كه مقيم كشورند بيست روز و براي كساني كه خارج از كشور اقامت دارند دو ماه از تاريخ ابلاغ واقعي خواهد بود مگر اين كه معترض به حكم ثابت نمايد عدم اقدام به واخواهي در اين مهلت به دليل عذر موجه بوده است. در اين صورت بايد دلايل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهي به دادگاه صادركنندة رأي اعلام نمايد. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخيص داد قرار قبول دادخواست واخواهي را صادر و اجراي حكم نيز متوقف مي‌شود. جهات زير عذر موجه محسوب مي‌گردد:

1- مرضي كه مانع حركت است.

2- فوت يكي از والدين يا همسر يا اولاد.

3- حوادث قهريه از قبيل سيل، زلزله و حريق كه بر اثر آن تقديم دادخواست واخواهي در مهلت مقرر ممكن نباشد.

4- توقيف يا حبس بودن به نحوي كه نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهي تقديم كرد.

تبصره 1- چنان‌چه ابلاغ واقعي به شخص محكوم عليه ميسّر نباشد و ابلاغ قانوني به عمل آيد، آن ابلاغ معتبر بوده و حكم غيابي پس از انقضاي مهلت قانوني و قطعي شدن به موقع اجرا گذارده خواهد شد. در صورتي كه حكم ابلاغ واقعي نشده باشد و محكوم عليه مدعي عدم اطلاع از مفاد رأي باشد مي‌تواند دادخواست واخواهي به دادگاه صادركنندة حكم غيابي تقديم دارد. دادگاه بدواً خارج از نوبت در اين مورد رسيدگي نموده قرار رد يا قبول دادخواست را صادر مي‌كند. قرار قبول دادخواست مانع اجراي حكم خواهد بود.

تبصره 2- اجراي حكم غيابي منوط به معرفي ضامن معتبر يا اخذ تأمين متناسب از محكوم له خواهد بود مگر اين كه دادنامه يا اجراييه به محكوم عليه غايب ابلاغ واقعي شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاريخ ابلاغ دادنامه واخواهي نكرده باشد.

تبصره3- تقديم دادخواست خارج از مهلت ياد شده بدون عذر موجه قابل رسيدگي در مرحلة تجديدنظر برابر مقررات مربوط به آن مرحله مي‌باشد.

1- در صورت حجر، ورشكستگي يا فوت محكوم‌عليه غايب و نيز در صورت زوال سمت شخصي كه به آن سمت در دادرسي دخالت داشته است، وفق مقررات مواد 337 و 338 ق.آ.د.م عمل مي‌شود.

2- واخواهی دارای اثر تعلیقی می‌باشد. بنابراین قرار قبول دادخواست واخواهی اجرای حکم را متوقف می‌نماید.

3- بعد از رفع شدن معاذیر مندرج در این ماده دادگاه مهلت  بيست روزة جدیدی را به واخواه جهت واخواهی می‌دهد.

4- احراز اعتبار ضامن و متناسب بودن تأمين مستلزم اظهار نظر قضایی و وظیفة دادگاه می‌باشد.

ماده307) چنا‌ن‌چه محكوم عليه غايب پس از اجراي حكم، واخواهي نمايد و در رسيدگي بعدي حكم به نفع او صادر شود، خواهان ملزم به جبران خسارت ناشي از اجراي حكم اولي به واخواه مي‌باشد.

1- مطالبة خسارت توسط واخواه مستلزم اقامة دعوا مي‌باشد.

2- برای اثبات تقصیر خواهان دعوای بدوی، ارائة حکم صادره از مرحلة واخواهی که قطعی گشته کافی است ولی اثبات بروز خسارت و رابطة علیّت بر عهدة خواندة دعوای بدوی می‌باشد.

ماده308) رأيي كه پس از رسيدگي واخواهي صادر مي‌شود فقط نسبت به واخواه و واخوانده مؤثر است و شامل كسي كه واخواهي نكرده است نخواهد شد مگر اين كه رأي صادره قابل تجزيه و تفكيك نباشد كه در اين صورت نسبت به كساني كه مشمول حكم غيابي بوده ولي واخواهي نكرده‌اند نيز تسرّي خواهد داشت.

1- غير قابل تجزیه بودن رأی صادره ممکن است عقلی، ناشی از طبیعت اشیا و یا به حکم قانون باشد.

2- غیر قابل تجزیه بودن رأی صادره باید ناشی از سببی باشد که بین محکوم علیهم مشترک است.