- عقد منجز: عقدی غیر وابسته است و انشاء گردیده است (ایجاد شده) و منشاء نیز وجود دارد (تأثیر دارد). حال ممکن است مرحله سوم عقد یعنی اجرا (قبض و اقباض) سریعاً انجام گیرد (عقد حال) یا اجرای آن به زمانی دیگر موکول شود (عقد مؤجل)

114-  عقد معلق: اثر عقد یا (تحقق ماهیت عقد) برحسب انشاءموکول به امر دیگری است و دارای شرط تعلیقی می‌باشد و عقدی وابسته است.

115-  شرایط معلق علیه: حادثه احتمالی/ نامعلوم / خارجی باشد.

116-  تعلیق زمانی است که هر سه شرط معلق علیه وجود داشته باشد و اگر تحقق شرط در آینده به یقین معلوم باشد مانند طلوع آفتاب یا فرا رسیدن عید، باید عقد را مؤجل دانست نه معلق. 

117-  شرط تعلیق صحیح است مگر در موارد ذیل: شرط نامشروع/ شرط ناممکن/ شرط خلاف مقتضای عقد/ شرطی که اثر عقد را منوط به اراده متعهد کند.

118-  تعلیق در انشاء (تعلیق مصدری): در واقع ایجاب و قبولی واقع نشده است و بیشتر در جملات با افعال مضارع و مستقبل بیان می‌شود.

119-  تعلیق در منشاء (تعلیق محصولی) انشاء شده اما تحقق ماهیت عقد معلق است و بیشتر در جملات با افعال ماضی بیان می‌شود.  

120- تعلیق در منشاء ایرادی ندارد و اثر عقد از زمان حصول معلق علیه است. (نظریه نقل)

121-  عقد معلق پیش از وقوع شرط منعقد شده است و دارای اثر تمهیدی و به صورت مقتضی دارد و رابطه حقوقی ایجاد شده و در حدود مقتضای خود نفوذ حقوقی دارد. 

122- تعلیق انحلال عقد: گاه انحلال عقد را می‌توان معلق به تحقق شرطی در آینده نمود که به آن شرط فاسخ می‌گویند.

123- شرط فاسخ یا شرط فاسخ معلق یا تعلیق در انحلال عقد، شرطی است که در ضمن عقد درج می‌شود و به موجب آن، انحلال عقد موقوف به امری می‌گردد.

124-  عقد احتمالی: در مقابل عقد محقق قرار دارد و عقدی معوض است که حدود تعهد یکی از طرفین منوط به واقعه‌ای می‌باشد مانند بیمه عمر.

125-  عقد مؤجل: در مقابل عقد حال می‌باشد و عقدی است که اجرای آن منوط به فرا رسیدن زمان معینی می‌باشد.