اجماع منقول متواتر:

هر گاه تعداد زيادي كه عادتاً تباني آن‌ها بر دروغ محال باشد، تحقق اجماعي را نقل كرده باشند آن را اجماع منقول متواتر خوانند و چنين اجماعي مسلماً حجت است.

اجماع منقول به خبر واحد:

هر گاه سلسلة راويان و ناقلان اجماع به حدّ تواتر نرسد، آن را اجماع منقول به خبر واحد خوانند و در حجّيت چنين اجماعي نزد كساني كه خبر واحد را حجّت مي‌دانند، اختلاف است. آنچه محققان برآنند اين است كه اگر خبر واحد را حجّت بدانيم، فرق نمي‌كند كه مفاد و محتوا و منقول آن سنت پيغمبر و معصومان باشد يا اجماع، هر دو حجّت خواهند بود.

نكته: هر گاه خبر واحد حاوي اجماع همراه با قرائني باشد كه درستي آن را تأييد كند، قبول آن مورد اتفاق اصوليين است.

نكته: گاهي از كتاب يا سنّت دليلي براي اثبات حكم مسأله‌اي وجود دارد و در نتيجه همة فقها بر آن حكم اتفاق نظر پيدا مي‌كنند و به اصطلاح اجماع تحقق پيدا مي‌كند. اين نوع از اجماع را اصطلاحاً اجماع مدركي مي‌گويند كه نمي‌توان آن را دليلي مستقل از ادلة ديگر دانست زيرا فرض اين است كه مستند حكم مسأله كتاب يا سنّت است. بنابراين اجماع مدركي دليلي مستقل نيست نه اين كه اجماع نباشد يا حجّت نباشد.

نكته: از اجماع نمي‌توان اطلاق و عموم گرفت يعني هر گاه دليل حكمي اجماع باشد نمي‌توان از آن اطلاق يا عموم گرفت كه موارد شك را مشمول اطلاق يا عموم آن دانست بلكه بايد اجماع را در حدود قدر مسلم و قدر متيقن به كار برد و براي موارد شك از اصول يا ادلة ديگر كمك گرفت. برخلاف آن كه دليل حكم دليل لفظي باشد كه مي‌توان از عموم يا اطلاق آن استفاده كرد.