تاريخچة حقوق بين‌الملل

جنگ، خصيصة دائمي اين دوران است و هر ملتي در نظر دارد كه ملت ديگر را مغلوب كند. اولين معاهدة بين‌المللي كه سابقة آن به حدود 3100 سال پيش از ميلاد باز مي‌‌گردد بر روي يك كتيبة سنگي به زبان سومري ميان «ايناتوم» فاتح سرزمين لاگاش در بين‌النهرين و نمايندگان مردم «اوما» يكي ديگر از شهرهاي بين‌النهرين است كه دو طرف متعهد مي‌شوند نقاط مرزي يكديگر را مورد تجاوز قرار ندهند.

معاهدة مرواريد نيز در اين دوران در سال 1292 قبل از ميلاد، ميان «رامسس دوم مصري» و «هاتوسيلي دوم هيتي» منعقد شده است. اين معاهدة صلح و اتحاد، حاوي نهادهاي «استرداد پناهندگان سياسي» و «اصل وفاي به عهد» است.

مهمترين تحولات دوران باستان شامل اين موارد است:

1- شناسايي «حق آزادي فردي»

2- تأسيس نهاد «نمايندگي» يا «سرپرستي» كه مانند كنسول امروزي است.

3- گسترش نهاد «داوري سياسي»

4- تأسيس «آمفيكسيوني‌ها»

5- شناسايي«مصونيت سفرا»

6- احترام به بي‌طرفي برخي اماكن و «انساني كردن جنگ»

7- شناسايي «حق پناهندگي»

انتخاب زبان بابلي به عنوان زبان ديپلماتيك و خط مشترك آشوريان و پارسيان

تأدية غرامات نقدي براي استرداد اسراي جنگي

10- پيدايش «سيماشي‌ها»

در عهد باستان، عده‌اي از روحانيون(Fetiales) در روم، «سازمان روابط خارجي» را پايه ريختند كه بعدها منشأ حقوق جنگ (Jus Fetiale) شد.

با همة آنچه گفته شد بايد بخاطر داشت كه اصولاً تا پيش از اراية نظرية ژان بدن و ايجاد دولت ـ كشور در مفهوم مدرن نمي‌توان از حقوق بين‌الملل سخن گفت.