اصول لفظیه

اصول لفظیه عبارتند از:

1- اصاله الحقیقه (مراد از اصل در اینجا به معنای ظاهر است).

اصاله الحقیقه یعنی اصل در استعمال الفاظ، دلالت بر معنای حقیقی آنهاست مگر قرینه­ای خلاف آنها وجود داشته باشد یا اصاله ­الحقیقه، اصلی است که به موجب آن مقصود از استعمال لفظ، معنی حقیقی آن است مگر خلاف آن ثابت گردد و یا می­توان گفت اصلی است که در صورت تردید در استعمال معنی حقیقی و مجازی، توجه به معنی حقیقی را الزام می­کند. مثلاً در ماده 915 قانون مدنی، پسر حقیقت در فرزند بلاواسطه است نه نوه.

2- اصاله الاطلاق (ماده 210 ق.م: معامله مطلق شامل همه معاملات است.)

3- اصاله العموم (مواد 5 و 336 ق.م: الفاظ کلیه و هرکس دال بر عموم است.)

4- اصاله الظهور(حجت است و مبناي آن بناي عقلاء است و منظور از حجيت، لازم‌الاتباع بودن است. در ماده 1041 ق.م، نکاح هم معنای نزدیکی دارد و هم عقد نکاح که ظاهراً معنای عقد نکاح است.)

5- اصاله عدم التقریر (ماده 28 ق.م: کلمه ای در تقدیر بعد از فقرا نیست.)