اقسام حقیقت
عبارتند از حقیقت لغوی، حقیقت عرفی (عرف عام و عرف خاص) و حقیقت شرعی.
حقیقت شرعی، عبارت است از الفاظی که در زمان پیامبر و صحابه، از معنی خود جدا شده تا آنجا که بدون قرینه بر معانی شرعی منظور دلالت داشته باشد. مثلاً کلمه صلوه در لغت به معنای دعا و در شرع به معنای نماز است یا به عبارتی شارع الفاظ عبادت را در معانی جدید به عنوان معنای حقیقی نه مجازی استعمال میکند. بحث الفاظ در قانون را حقیقت قانونی میگویند. ماده 1093 ق.م واژه مهرالمتعه.
علائم حقیقت و مجاز
عبارتند از تصریح واضع، تبادر، عدم صحت سلب(صحت حمل) و اطراد.
نكته: استعمال مجازي لفظ مشروط به دو شرط است: يكي علاقه و ديگري قرينه.
نكته: تبادر، عبارتست از اينكه يكي از معاني زودتر از بقيه از لفظ فهميده شود(ماده318 ق.م).
نكته: عدم صحتسلب معنايي از لفظي،علامت حقيقت و صحتسلب،علامت مجاز است. مثلاً فرزند به نوه و فرزند بلافصل اطلاق میشود که در مورد اول(نوه) مجاز است زیرا صحت سلب دارد و میتوان گفت نوه فرزند نیست.
نكته: اطراد، كثرت استعمال لفظي در معنايي بدون قرينه، علامت حقيقت است.