ماده 1011- غايب مفقودالاثر كسي است كه از غيبت او مدت بالنسبه مديدي گذشته و از او به هيچ وجه خبري نباشد.
ماده 1012- اگر غايب مفقودالاثر براي اداره اموال خود تكليفي معين نكرده باشد و كسي هم نباشد كه قانوناً حق تصدي امور او را داشته باشد محكمه براي اداره اموال او يك نفر امين معين ميكند. تقاضاي تعيين امين فقط از طرف مدعيالعموم و اشخاص ذينفع در اين امر قبول ميشود.
ماده 1013- محكمه ميتواند از اميني كه معين ميكند تقاضاي ضامن يا تضمينات ديگر نمايد.
ماده 1014- اگر يكي از وراث غايب تضمينات كافيه بدهد محكمه نميتواند امين ديگري معين نمايد و وراث مزبور به اين سمت معين خواهد شد.
ماده 1015- وظايف و مسؤوليتهاي اميني كه به موجب مواد قبل معين ميگردد، همان است كه براي قيم مقرر است.
ماده 1016- هرگاه هم فوت و هم تاريخ فوت غايب مفقودالاثر مسلم شود اموال او بين وراث موجود حينالموت تقسيم ميگردد اگرچه يك يا چند نفر آنها از تاريخ فوت غايب به بعد فوت كرده باشد.
ماده 1017- اگر فوت غايب بدون تعيين تاريخ فوت ثابت گردد محكمه بايد تاريخي را كه فوت او در آن تاريخ محقق بوده معين كند در اين صورت اموال غايب بين وراثي كه در تاريخ مزبور موجود بودهاند، تقسيم ميشود.
ماده 1018- مفاد ماده فوق در موردي نيز رعايت ميگردد كه حكم موت فرضي غايب صادر شود.
ماده 1019- حكم موت فرضي غايب در موردي صادر ميشود كه از تاريخ آخرين خبري كه از حيات او رسيده است مدتي گذشته باشد كه عادتاً چنين شخصي زنده نميماند.
ماده 1020- موارد ذيل از جمله مواردي محسوب است كه عادتاً شخص غايب زنده فرض نميشود:
- وقتي كه ده سال تمام از تاريخ آخرين خبري كه از حيات غايب رسيده است گذشته و در انقضاي مدت مزبور سن غايب از هفتاد و پنج سال گذشته باشد.
- وقتي كه يك نفر به عنواني از عناوين جزء قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و سه سال تمام از تاريخ انعقاد صلح بگذرد بدون اينكه خبري از او برسد هرگاه جنگ منتهي به انعقاد صلح نشده باشد مدت مزبوره پنج سال از تاريخ ختم جنگ محسوب ميشود.
- وقتي كه يك نفر حين سفر بحري در كشتي بوده كه آن كشتي در آن مسافرت تلف شده است سه سال تمام از تاريخ تلف شدن كشتي گذشته باشد بدون اينكه از آن مسافر خبري برسد.
ماده 1021- در مورد فقره اخير ماده قبل اگر با انقضاي مدتهاي ذيل كه مبداء آن از روز حركت كشتي محسوب ميشود كشتي به مقصد نرسيده باشد و در صورت حركت بدون مقصد به بندري كه از آنجا حركت كرده برنگشته و از وجود آن به هيچوجه خبري نباشد كشتي تلف شده محسوب ميشود:
الف) براي مسافرت در بحر خزر و داخل خليج فارس يك سال.
ب) براي مسافرت در بحر عمان اقيانوس هند بحر احمر بحر سفيد (مديترانه) بحر سياه و بحر آَزوف دو سال.
ج) براي مسافرت در ساير بحار سه سال.
ماده 1022- اگر كسي در نتيجه واقعهاي به غير آنچه در فقره 2 و 3 ماده 1020 مذكور است دچار خطر مرگ گشته و مفقود شده و يا در طياره بوده وطياره مفقود شده باشد وقتي ميتوان حكم موت فرضي او راصادر نمود كه پنج سال ازتاريخ دچار شدن به خطر مرگ بگذرد بدون اينكه خبري از حيات مفقود رسيده باشد.
ماده 1023- در مورد مواد 1020 و 1021 و 1022 محكمه وقتي ميتواند حكم موت فرضي غايب را صادر نمايد كه در يكي از جرايد محل و يكي ازروزنامههاي كثيرالانتشار تهران اعلاني در سه دفعه متوالي هركدام به فاصله يك ماه منتشر كرده و اشخاصي را كه ممكن است از غايب خبري داشته باشند دعوت نمايد كه اگر خبر دارند به اطلاع محكمه برسانند. هرگاه يك سال از تاريخ اولين اعلان بگذرد و حيات غايب ثابت نشود حكم موت فرضي او داده ميشود.
ماده 1024- اگر اشخاص متعدد در يك حادثه تلف شوند فرض بر اين ميشود كه همه آنها در آن واحد مردهاند.
مفاد اين ماده مانع از اجراي مقررات مواد 873 و 874 جلد اول اين قانون نخواهد بود.
ماده 1025- وراث غايب مفقودالاثر ميتوانند قبل از صدور حكم موت فرضي او نيز از محكمه تقاضا نمايند كه دارايي او را به تصرف آنها بدهد مشروط بر اينكه اولاً غايب مزبور كسي را براي اداره كردن اموال خود معين نكرده باشد و ثانياً دو سال تمام از آخرين خبر غايب گذشته باشد بدون اينكه حيات يا ممات او معلوم باشد، در مودر اين ماده رعايت ماده 1023 راجع به اعلان مدت يك سال حتمي است.
ماده 1026- در مورد ماده قبل وراث بايد ضامن و يا تضمينات كافيه ديگر بدهند تا در صورت مراجعت غايب و يا در صورتي كه اشخاص ثالث حقي بر اموال او داشته باشند از عهده اموال و يا حق اشخاص ثالث برآيند تضمينات مزبور تا موقع صدور حكم موت فرضي غايب باقي خواهد بود.
ماده 1027- بعداز صدور حكم فوت فرضي نيز اگر غايب پيدا شود كساني كه اموال او را به عنوان وراثت تصرف كردهاند بايد آنچه را كه از اعيان يا عوض و يا منافع اموال مزبور حين پيدا شدن غايب موجود ميباشد مسترد دارند.
ماده 1028- اميني كه براي اداره كردن اموال غايب مفقودالاثر معين ميشود بايد نفقه زوجه دائم يا منقطعه كه مدت او نگذشته و نفقه او را زوج تعهد كرده باشد و اولاد غايب را از دارايي غايب تأديه نمايد در صورت اختلاف در ميزان نفقه تعيين آن به عهده محكمه است.
ماده 1029- هرگاه شخصي چهار سال تمام غايب مفقودالاثر باشد زن او ميتواند تقاضاي طلاق كند دراين صورت با رعايت ماده 1023 حاكم او را طلاق ميدهد. [1]
ماده 1030- اگر شخص غايب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاي مدت عده مراجعت نمايد نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولي بعداز انقضاي مدت مزبور حق رجوع ندارد.
[1] - نظريه 5735/7-15/11/1364 ا.ح.ق.: لزوم رعايت ماده 1023 ق.م. كه در ماده 1029 آن قانون تصريح شده است از جهت نشر آگهي در جرايد است و نيازي به صدور حكم موت فرضي جهت طلاق زوجه نيست.
نظريه 2168/7-22/5/1374 ا.ح.ق.: انقضاي 4 سال از تاريخ مفقودالاثر شدن زوج كافي براي درخواست طلاق از ناحيه زوجه است و نياز به حكم موت فرضي نيست.
نظريه 1557/7-19/2/1381 ا.ح.ق. در مورد ماده 1029 ق.م. حاكم دادگاه بايد صيغه طلاق را جاري نمايد و لفظ صيغه مذكور همانست كه در شرعانور مقرر شده است.