16- دو ركن اساسي نكاح موقت: 1- مدت معين 2- مهرية معين است. بنابراين در صورت عدم تعيين مدت و مهر معين، نكاح موقت باطل است. در صورت اختلاف در طبيعت نكاح، نكاح دائم محسوب مي‌شود (حاشيه 1 ماده 1075).

17- مهر جنبة مالي عقد نكاح است كه تعيين آن منوط به رضاي طرفين بوده و داشتن قابليت تعيين مقدار و جنس و وصف مهر كافي براي صحت آن است(قواعد عمومي قراردادها).

18- تأخير شوهر در پرداخت مهر براي زن حق فسخ ايجاد نمي‌كند.

19- به مجرد عقد زن مالك كليه مهر مي‌شود و مي تواند هر تصرفي در كل مهر بنمايد (ماده 1082) حكم مزبور راجع به مهر المسمي است. همچنين طلاق قبل از نزديكي باعث انحلال مالكيت زن نسبت به نيمي از مهريه و تمليك مجدد آن به شوهر مي‌شود.

20- شوهر ضامن عيب و تلف مهريه بعد از عقد و قبل از تسليم است(ماده1084).

21- زن نسبت به دريافت كل مهرية حال، حق حبس داشته مي تواند از اداي وظايف زناشويي (تمكين خاص) امتناع كند و در مدت امتناع مستحق نفقه نيز مي‌باشد و به منزلة نشوز وي نيست اما اگر زن به ميل خود تمكين خاص نمود مسقط حق حبس وي است(مواد 1085 و 1086).

22- در صورت عدم تعيين مهر، نكاح صحيح است و اگر قبل از تراضي بر تعيين مهر بين آنها نزديكي حاصل شود زوجه مستحق مهرالمثل است. در صورتي كه در نكاح، مهر تعيين نشده باشد و يكي از زوجين قبل از تعيين مهر و قبل از نزديكي فوت كند، زوجه مستحق هيچ مهري نيست ولي اگر بعد از نزديكي فوت كند، زوجه مستحق مهرالمثل است (ماده1088).

23- در صورتي كه اختيار تعيين مهر به شوهر و يا ثالث داده شود ايشان مي‌توانند هر قدر كه بخواهند تعيين كنند اما اگر به زن داده شود نمي‌تواند بيش از مهرالمثل تعيين كند.

24- در صورتي كه شخص ثالثي كه بايد مهر را تعيين كند فوت كند يا مجنون شود اختيار تعيين مهر با دادگاه است.

25- تعيين مهريه (مهرالمسمي) به توافق طرفين بستگي دارد و مهرالمثل نسبت به شأن و ساير صفات و وضعيت او تعيين مي‌شود. معيار تعيين نفقه تناسب آن با وضعيت و شأن زن است. معيار تعيين ميزان مهر المتعه وضعيت مرد از جهت غنا و فقر است(مواد 1080 و 1091 و 1107 و 1094).

26- در صورتي كه شوهر قبل از نزديكي زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نيمي از مهرالمسمي است ولي اگر شوهر، قبل از نزديكي، فوت كند زن مستحق كل مهر المسمي مي‌باشد.

27- هرگاه مهر در عقد نكاح تعيين نشده و شوهر قبل از نزديكي وتعيين مهر، زن خود را طلاق دهد، زن مستحق مهرالمتعه است و اگر بعد از نزديكي طلاق دهد مستحق مهرالمثل است (ماده1093).

28- در صورتي كه نكاح قبل از نزديكي فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر اين كه به موجب عنن فسخ گردد. در اين صورت مستحق نصف مهر است(ماده1101).

29- در صورتي كه نكاح بعد از نزديكي فسخ شود (به هر جهت) زن حق دريافت كل مهرالمسمي و اگر تعيين نشده باشد، مستحق مهرالمثل است. هرگاه فسخ نكاح به دليل تدليس زن باشد، زن در هيچ صورت حقي بر مهر ندارد(حاشيه 3 ماده 1101).

30- نفقة زن در عقد دائم بر عهدة زوج است و قرارداد خلاف آن باطل است(ماده1106) اما در عقد نكاح منقطع ممكن است انفاق صريحاً يا متبانياً شرط شود(ماده1113) شرط اسقاط انفاق در عقد نكاح دائم، نامشروع و باطل است. همچنين اسقاط حق رياست شوهر بر خانواده، نامشروع و باطل است.

31- امتناع زن از ايفاي وظايف زناشويي «نشوز» نام دارد. امتناع از تمكين اگر بدون عذر موجه از جمله خوف بدني يا مالي يا شرافتي باشد مسقط حق نفقه خواهد بود.

32- ماده 1110 ق.مدني به اين ترتيب اصلاح شده كه در عدة وفات زن حق دريافت نفقه از اقرباي نسبي را دارد.

33- نمي‌توان در عقد نكاح شرط كرد كه زوج حق ازدواج مجرد نداشته باشد. اين شرط به علت سلب حق (ماده 959) نامشروع و باطل است ولي زوجه مي‌تواند شرط كند در صورتي كه زوج ازدواج مجدد كند، زوجه وكيل در طلاق باشد(ماده 1119).

34- در صورتي كه در عقد نكاح وكالت در طلاق به زوجه داده شده باشد، به اين معني نيست كه زوج، ديگر چنين حقي ندارد همچنين شرط خلاف آن (يعني سلب حق طلاق از شوهر) خلاف نظم عمومي بوده و باطل است.

35- اگر جنون زن بعد از نكاح بوجود بيايد براي شوهر حق فسخ ايجاد نمي‌كند اما جنون مرد حتي اگر بعد از عقد حادث شود براي زن حق فسخ نكاح را ايجاد مي‌كند(ماده1125).

36- امتناع زن از تمكين خاص به علت وجود يكي از امراض مقاربتي در مرد، نشوز نبوده و مسقط نفقه نمي‌باشد.

37- خيار فسخ نكاح فوري است و اگر صاحب خيار، بعد از اطلاع به علت فسخ، نكاح را فسخ نكند خيار او ساقط نمي‌گردد. در اينجا قانونگذار جهل به قانون را پذيرفته و در صورت اثبات جهل به حق فسخ، خيار ساقط نمي‌گردد(ماده 1131).

38- فسخ نكاح از جانب مرد يا زن ايقاع بوده ولي همچون طلاق ايقاع تشريفاتي نمي‌باشد.