استصحاب عدمي همان طوري كه شباهت زيادي با اصل عدم دارد، با اصل ديگري به نام اصل تأخّر حادث هم بسيار شبيه است، اصل تأخّر حادث اين است كه حدوث و پيدايش دو چيز مسلم است ولي تقدم و تأخّر آنها مورد شك و ترديد قرار گيرد و اين دو صورت دارد:
1- گاهي تاريخ پيدايش يكي از آن دو معلوم و تاريخ پيدايش ديگري مردد است بين اين كه پيش، يا بعد يا مقارن آن باشد. در اين صورت اصل تأخّر حادث را اجرا ميكنند و نتيجة آن تأخّر زمان پيدايش شيء مردد است. نسبت به آنچه تاريخ پيدايش آن معلوم است و اين اصل مبناي ماده 874 ق مدني قرار گرفته است كه ميگويد: «اگر اشخاصي بين آنها توارث باشد بميرند و تاريخ فوت يكي از آنها معلوم و ديگري از حيث تقدم و تأخّر مجهول باشد فقط آن كه تاريخ فوتش مجهول است، از آن ديگري ارث ميبرد».
مثال ديگر: دو سند معارض ابراز شده كه يكي تاريخ دارد و ديگري بدون تاريخ است آن را كه بدون تاريخ است مؤخر فرض ميكنيم.
2 - گاهي با اين كه پيدايش دو چيز مسلّم است ولي تاريخ و تقدم يا تأخّر يا تقارن آن دو معلوم نيست. اصل تأخّر حادث در هر دو جاري است و دو اصل با هم تعارض و تساقط ميكنند و بايد به اصول و قواعد ديگري روي آورد. چنانكه قسمت اول ماده 873 ق. مدني مبتني بر همين بحث است: «اگر تاريخ فوت اشخاصي كه از يكديگر ارث ميبرند، مجهول و تقدم و تأخّر هيچ يك معلوم نباشد اشخاص مذكور از يكديگر ارث نميبرند ...»