اجراي تعهد توسط كفيل، موجب مي‌شود كه عقد به پايان برسد؛ فرقي ندارد كه مكفول را كفل حاضر كند. بري شدن ذمه مكفول نيز، موجب بري شدن كفيل خواهد شد، دليل برائت ذمه مكفول  مي‌تواند، اداي دين توسط مكفول  يا شخص ثالث يا برائت ذمة مكفول  توسط مكفول‌له باشد يا فسخ و اقاله عقدي كه منهاي كفالت بوده از بين برود و ... . مطابق بند 5 ماده 746 ق.م، در صورتي كه حق مكفول‌له به ديگري منتقل شود، كفالت كفيل نيز مانند ساير تضمينات از بين مي‌رود و بنابراين، كفيل بري مي‌شود، براي مثال، اگر مكفول‌له، ملكي كه مبناي حق ارتفاق وي باشد را بفروشد، تعهد كفيل، ساقط مي‌شود. اما اگر انتقال قهري باشد بدين صورت كه مكفول‌له بميرد و به ورثه او برسد، كفالت از بين نمي‌رود (ماده 748 ق.م). اما فوت مكفول، موجب برائت ذمه كفيل خواهد شد به شرط آنكه فوت مكفول، قبل از تعهد احضار باشد اگر بعد از آن باشد كه از كفيل مطالبه احضار مكفول شده و كفيل وي را حاضر نكند و بعد از آن مكفول بميرد. ذمه كفيل به پرداخت دين مشغول شده و از بين نمي‌رود. جنون مكفول اگر قابل درمان نباشد، موجب برائت ذمه كفيل است. فوت كفيل نيز، موجب انحلال كفالت است مگر آنكه كفيل از احضار مكفول، سر باز زند و بعد از آن بميرد، كه در اين صورت، تعهد پرداخت خسارت از تركه وي برداشته مي‌شود.

از جمله موارد ديگري كه موجب پايان يافتن عقد كفالت مي‌شود، انقضاي مدت آن است. همچنين اگر براي كفيل يا شخص ثالث، شرط خيار كرده باشند. اعسار كفيل در عقد كفالت، بي‌اثر است اما مقام قضايي كه با آگاهي از اعسار كفيل، كفالت وي را پذيرفته است، قابل مؤاخذه مي‌باشد. اقاله كفالت توسط كفيل و مكفول‌له نيز مي‌تواند به عقد كفالت پايان دهد.