شروط ضمن عقد[1]:
شرط، توافقي است كه در ضمن و به تبع يك عقد اصلي صورت ميگيرد به طوري كه ميتوان شرط و عقد اصلي را با شاخهها و خود درخت تشبيه كرد كه جنبه تبعي و فرعي دارند و وجود و آثارش تابع عقد اصلي است[2].
شرط ضمني:
مفهومي كه با وجود عدم تصريح به آن، بنا و توافق طرفين به نحوي دال بر آن است كه يكي از مصاديق آن «شروط تباني يا بنايي» است كه با وجود عدم درج در قرارداد، گفتار و رفتار طرفين حاكي از آن است كه قبل از قرارداد نسبت به آن تراضي نمودهاند[3] (ماده 1128 ق.م).
[1]) شرط در مورد لزوم يا جواز تابع عقد اصلي است در هر حال اگر ضمن يك عقد لازم شرط شده باشد اصل بر لزوم آن براي طرفين است مگر اينكه اجراي شرط به سود يك طرف باشد بنابراين از طرف مشروطله جايز و قابل صرفنظر كردن است (ماده 244 ق.م)
[2]) فلسفه وجودي شروط ضمن عقد آن است كه چون در فقه تعهد ابتدايي الزامآور نبود و فقط عقود معين در سايه اصل لزوم مورد حمايت بودند (چون مانند ماده 10 ق.م (اصل آزادي قراردادها نداشتند) جهت لازمالاجراء نمودن تعهدات ابتدايي آنها را ضمن عقود لازم شرط مينمودند.
[3]) موضوع شرط فعل ميتواند فعل مادي مانند شخمزدن زمين يا فعل حقوقي مانند انتقال مالكيت يا دادن وكالت باشد.