مشروع بودن جهت معامله يكي از شروط اساسي صحت قراردادها است، در هر حال جهت حفظ نظم و امنيت در ثبات قراردادها ماده 217 ق.م ذكر جهت در معامله را لازم ندانسته است وليكن اگر در عقد، به جهت تصريح شود بايد مشروع باشد والّا معامله باطل است».
نكتهاي كه در اين ماده حائز اهميت است لفظ تصريح ميباشد كه حاكي از لزوم اطلاع طرفين عقد به اين جهت نامشروع ميباشد خواه در عقد ذكر شده باشد يا خير، چرا كه، افراد عاقل هرگز چيزي را كه موجب بطلان روابط حقوقيشان ميشود را به صراحت در عقد (اعم از شفاهي يا كتبي) نميآورند؛ و اگر قانو در ماده 217 ق.م تصريح را ذكر كرده، صرفاً جهت حمايت از شخص با حسن نيت (جاهل به جهت معامله) ميباشد و لاغير.
يكي از موضوعاتي كه ميتوان به عنوان يكي از مصاديق معامله با جهت نامشروع نام برد معامله به قصد فرار از دين ميباشد[1].
در سابق مادة 218 ق.م وضعيت معاملات به قصد فرار از دين را غيرنافذ ميدانست نه باطل، در حالي كه پس از اصلاح اين ماده بدين شكل «كه هر گاه معلوم شود معامله با قصد فرار از دين به طور صوري انجام شده آن معامله باطل است». نه تنها وضعيت حقوقي معامله به قصد فرار از دين را معلوم ننموده است بلكه گويي با تكرار ماده 195 ق.م مبني بر بطلان معاملات صوري به جهت فقدان قصد، كاري بيهوده انجام داده كه با حكمت قانونگذار در تعارض است.
در حال حاضر قانون مدني در مورد معامله به قصد فرار از دين ساكت است و تنها مادهاي كه ميتواند در اين خصوص مستند قرار گيرد مادة 4 قانون نحوة اجراي محكوميتهاي مالي مصوب 1376 ميباشد كه عليرغم نافذ دانستن چنين معاملاتي بين طرفين، حكم به غير قابل استناد بودن آن در مقابل طلبكاران داده است.
از جمله شرايط معامله موضوع مادة 4 قانون فوقالذكر مسلم و قابل مطالبه بودن طلب، ذينفع بودن طلبكار، ضرري بودن معامله ميباشد[2].