اكراه عبارت است از فشار[1] غيرمعمول و نامشروعي كه جهت اجبار شخص بر انشاء عملي حقوقي به نحوي كه فرد ديگر آزادي اخذ تقسيم را نداشته باشد[2].
جهت تحقق اكراه ميبايست از سويي يك امر مادي و بيروني منجر به وضعيتي مؤثر[3] اعم از ترس يا تهديد شود كه در اثر آن آزادي شخص براي اعلام اراده محدود ميشود به نحوي كه شخص خلاف ميل دروني خود (عدم رضايت) اقدام به عمل حقوقي مينمايد و از سويي ديگر فشار نامشروع و غيرقانوني باشد چنانكه ملزم شدن شخص به انشاء معامله به حكم مقامات صالحه قانوني (قانوني و مشروع و مباح) اكراه محسوب نميشود (ماده 207 ق.م)
از جمله شرايط اكراه ميتوان به لزوم رابطه سببيت بين انجام معامله و اكراه اشاره نمود بدين صورت كه اگر ترس واقعي[4] ناشي از اكراه نبود شخص مكره هرگز به انجام عمل حقوقي تن نميداد.
در مورد مؤثر بودن اكراه (كُرْهَ) در شخص مكره، دو ضابطه نوعي (اكراه با اعمالي حاصل ميشود كه مؤثر در هر شخص با شعوري بوده ... به نحوي كه عادتاً قابل تحميل نباشد ...) و شخصي (... سن و شخصيت و اخلاق و مرد و يا زن بودن شخص بايد در نظر گرفته شود) ميبايست مد نظر قرار گيرد (ماده 202 ق.م).
طبق ماده 202 ق.م موضوع فشار ميتواند جان، مال يا آبروي شخص طرف معامله يا نفس يا جان ياد آبروي اقدام نزديك او كه طبق ماده 204 تشخيص نزديكي درجه براي مؤثر بودن اكراه، با عرف است باشد[5].
براي تشخيص ميزان تأثير اكراه بر عقد بايد ديد كه تا چه حد به اراده صدمه ميخورد اگر اكراه به حدي باشد كه قصد را كلاً از بين ببرد (اجبار) [6] عقد باطل و گرنه، اگر صرفاً رضاي شخص معيوب شود وليكن به قصد خللي وارد نگردد عقد غير نافذ ميشود (ماده 209 ق.م) در مورد اخير، الحاق اجازه موجب نفوذ عقد ميگردد و به موجوديت حقوقي عقد كه در حالت كوما است، جان بخشيده و همچون عقدي صحيح داراي اثر حقوقي ميشود.
در موضوعي كه در خصوص الحاق اجاره مطرح ميگردد، بحث ناقل با كاشف بودن آن است (عقد را از زمان اجازه مؤثر ميداند يا از ابتداي انعقاد) قانون مدني در اين مورد سكوت نموده است و اساتيد طبق قاعده وحدت ملاك، از معاملات فضولي حكم مادة 258 ق.م منجر بر كاشف بودن اجازه نسبت به منافع مال را در اين جا نيز جاري ميدانند[7].
[1]) آنچه كه در اكراه اهميت دارد معلول آن (اراده معيوب) ميباشد صرفنظر از اينكه علت آن شخص طرف معامله يا شخص ثالث باشد (م 203 ق.م).
[2]) ر.ك. ص 98 كاتوزيان (قراردادها)
[3]) طبق ماده 208 ق.م «مجرد خوف از كسي بدون آنكه از طرف آن كس تهديد شده باشد اكراه محسوب نميشود.
[4]) چنانكه ماده 205 ق.م مقرر ميدارد كه هر گاه شخصي كه تهديد شده است بداند كه تهديدكننده نميتواند تهديد خود را به موقع اجرا بگذارد و يا خود شخص مزبور قادر باشد بر اينكه بدون مشقت اكراه را از خود دفع كند و معامله را واقع نسازد آن شخص مكره محسوب نميشود.
[5]) ظاهراً از مفاد مواد 202 و 204 عدم تأثير اكراه در موردي كه اموال اشخاصي غير از اموال طرف معامله، موضوع تهديد قرار گيرد، اكراه محسوب نميشود وليكن اين ظاهر قابل اعتماد نيست چرا كه هر آنچه در اين مواد آمده، تمثيلي است و آنچه كه اهميت دارد تأثير اكراه است.
[6]) مواد 195 و 1070 ق.م
[7]) ماده 258 ق.م : نسبت به منافع مالي كه مورد معامله فضولي بوده است و همچنين نسبت به منافع حاصله از عوض آن اجاره يا رد از روز عقد مؤثر خواهد بود.