مقدمه وجوب: چيزي مقدمة تعلق حكم وجوب به عملي باشد مثل استطاعت براي حج .

مقدمه وجود یا واجب یا وجود واجب: امری واجب شده و انجام آن متوقف بر امري باشد: وضو براي نماز. 

مقدمه صحت: در صحت و درستي ذي المقدمه، موثر است مثل عمل حقوقی قبض در عقود عيني

مقدم علم: انجام امری براي صحت و درستي و اطمينان از درستي واجب است مثل خواندن نماز به چهار جهت . 

مقدمة نفوذ: مقدماتي كه عقد غير نافذ را نافذ مي‌كند. مانند تنفیذ یا اجازه در عقود فضولی.  

  اجزای تشکیل دهنده یک ماهیت را مقدمات داخلی و مقدماتی را که بعد از وجود ذی المقدمه می آیند شرط متأخر گویند.