اقسام مقدمه بر حسب چگونگی وابستگی ذی المقدمه

 

 

بر حسب چگونگي وابستگي ذي المقدمه به آن

مقدمه وجوب: چيزي مقدمة تعلق حكم وجوب به عملي باشد مثل استطاعت براي حج .

مقدمه وجود یا واجب یا وجود واجب: امری واجب شده و انجام آن متوقف بر امري باشد: وضو براي نماز. 

مقدمه صحت: در صحت و درستي ذي المقدمه، موثر است مثل عمل حقوقی قبض در عقود عيني

مقدم علم: انجام امری براي صحت و درستي و اطمينان از درستي واجب است مثل خواندن نماز به چهار جهت . 

مقدمة نفوذ: مقدماتي كه عقد غير نافذ را نافذ مي‌كند. مانند تنفیذ یا اجازه در عقود فضولی. 

 

248-  اجزای تشکیل دهنده یک ماهیت را مقدمات داخلی و مقدماتی را که بعد از وجود ذی المقدمه می آیند شرط متأخر گویند.

249- اقسام لازم بر چهار قسم است. لازم بین و غیر بین که هر کدام به اعم و اخص تقسیم می شوند.

250- لازم بین به معنای اخص از تصور ملزوم لازم به نظر می آید مانند تصور نکاح و زوجیت.

251- لازم بین به معنای اعم : از تصور لازم و ملزوم و رابطه میان آنها ، ملازمه میان آنها حاصل می شود مانند تصور نکاح و خویشاوندی.

252- لازم غیر بین : با وجود ملازمه بین لازم و ملزوم و تصور آن ، نمی توان لازم غیر بین را درک نمود و نیاز به استدلال دارد مانند رابطه بین نکاح و تصور غیر قابل فسخ بودن آن.

253- لوازم ذات عقد: آثاری است که انتفای آن موجب انتفاع از حقیقت عقد می باشد و آثاری است که از عقد انفکاک ناپذیر است. مانند مالکیت در عقد بیع

254- لوازم اطلاق عقد: لوازمی است که از آثار و خصوصیات عقد می باشد و قابل انفکاک و جدایی از عقد می باشد بدون آنکه عقد را تحت تأثیر قرار دهد یا نفوذ آن را از بین ببرد.