تعريف: استصلاح عبارت است از سنجيدن و رعايت كردن مصلحت و مفسده، مصلحتي كه دليل خاصي بر وجوب يا حرمت آن وجود ندارد.

هرگاه احکام فقهی را مبتنی بدانیم بر مصالح مرسله به آن مصلحت اندیشی یا استصلاح می گویند.

چند مثال

انحلال عقد نکاح بين غايب مفقودالاثر و زوجة او .

عدم نفوذ تصرفات مالي تاجر ورشكسته .

لزوم ثبت معاملات غير منقول. 

 

 

اقسام مصلحت

ضرورت‌ها : مصلحت هایی که زندگي مادي يا معنوي انسان بدان بستگي دارد.

حاجت‌ها يا نيازمندي‌ها: باعث رفع مشقت و رفع عسر و حرج مي‌گردد هر چند از دست دادن آنها اختلالي در نظم زندگي ايجاد نمي‌كند: اذن ولي در نكاح دختر

مصالح تحسيني: زندگي مادي يا معنوي را راحت‌تر و منشأ لذت بيشتر و انتفاع و آسايش هستند.

 

 

* مهمترين مقاصد شرع حفظ پنج ركن ضروري بشر است: دين، جان، مال، نسل، عقل (مقاصد خمسه)

شيعيان معتقد به بطلان قاعده استصلاح هستند.