تعارض استصحاب با امارات:

استصحاب اصل است و نمي‌تواند با دليل واماره معارضه کند و در جايي به کار مي‌رود که دليلي بر واقع وجود نداشته باشد.

الاصل دليل حيث لا دليل(اصل در جایی به کار می رود که دلیل و اماره نباشد + استصحاب فرش الامارات

تعارض استصحاب باظن:

ظن خاص و معتبر بر استصحاب مقدم است زيرا اصول هنگامي استفاده مي‌شود که قطع يا يقين معتبر وجود نداشته باشد.

امارات  ظن معتبر هستند که شارع آن‌ها را حجت دانسته است.

تعارض اصل استصحاب با اصول ديگر:

تعارض با اصل برائت: استصحاب همواره مقدم است زيرا محل برائت شک در تکليف است و استصحاب حکم سابق این شک را برطرف می کند و استصحاب به منزله حکم فرض مي‌شود و دليلش اخص از برائت است.

 تعارض با اصل احتياط: استصحاب همواره مقدم است ، زيرا محل احتياط شک در مکلف به است و با اجراي اصل استحصحاب شکی باقي نمي‌ماند تا اصل احتياط را جاري کنيم.

تعارض با اصل تخيير: استصحاب همواره مقدم است ، زيرا محل تخيير شک در تکليف است و تکاليف قابل جمع نيستند و با اجراي استصحاب در جائيکه حالت سابقه وجود دارد ترديد و تخيير از بين مي‌رود.

تعارض دو استصحاب : دو استصحاب گاهي معلول علت ثالثي هستند و گاهي يکي از دو استصحاب سبب استصحاب بعدي مي‌شود در صورت اول و دوم استصحاب سببي بر استصحاب مسببي مقدم است.

گاهي هيچ يک سببي و مسببي نيستند و در برخي موارد تعارض و تساقط مي‌کنند مثل شک در تقدم و تأخير فوت وارث و مورث در حادثه رانندگي يا آتش سوزي. 

تعارض با قاعده يد: چه استصحاب وجودي و چه استصحاب عدمي، قاعده ید مقدم است به عنوان مثال اگر فردي متصرف مالي باشد نمي‌توان با استصحاب عدم تصرف سابق، مالکیت و تصرف وی را نفی نکرد. 

تعارض با قاعده صحت: قاعده صحت به معني درست دانستن اعمال مردم است و قويترين دليل حجيت آن بناي عقلا است و شارع آنرا حجت دانسته و بر استصحاب مقدم است.

*در مورد صحت معامله مجنون ادواري با وارد بودن صحت بر استصحاب حکم بر صحت معامله مي‌دهيم. 

تعارض با قاعده فراغ و تجاوز: با اجراي اين قاعده‌ در صورت شک در انجام تکليف که اجزاي مختلف دارد پس از اجرای هر یک از اجزاء حکم بر اجرای قاعده و عدم اعتبار شک مي‌کنيم و در اين صورت اين قواعد بر استصحاب مقدم  هستند.

تعارض با قاعده قرعه: استصحاب وارد و مقدم بر قرعه مي‌باشد. (قرعه اصل است)