اعاده دادرسی

1ـ اعاده دادرسي از طرق فوق‌العاده شكايت از احكام است كه صرفاً نسبت به احكام قطعيت يافته ميسّر است.

2ـ اعاده دادرسي يك شيوه عدولي است و در نتيجه از استثنائات قاعده فراق دادرسي است.

3ـ نسبت به رأي داور اعاده دادرسي ميسّر نيست مگر در دادرسي بين‌المللي.

4ـ اعاده دادرسي مستلزم رسيدگي در ماهيّت است، بنابراين نمي‌توان نسبت به رأي ديوان عالي كشور درخواست اعاده دادرسي نمود.

5ـ اما اگر نسبت به يك حكم قطعيت يافته درخواست اعاده دادرسي بشود، در حالي كه قبلاً مورد رسيدگي فرجامي قرار گرفته باشد، درخواست به شعبه ديوان تقديم و شعبه ديوان حسب مورد آن را به دادگاه بدوي يا تجديدنظر ارسال تا اعاده دادرسي به عمل آيد.

6ـ اگر حكمي در دادگاه بدوي قطعيت يافته باشد، مرجع اعاده دادرسي همان دادگاه بدوي است.

7ـ اگر حكمي در دادگاه تجديدنظر و با حكم آن مرجع قطعيت يابد، مرجع اعاده دادرسي همان دادگاه تجديدنظر است، حتّي اگر حكم بدوي را عيناً تأييد كرده باشد.

8ـ كسي كه مي‌خواهد اعاده دادرسي كند الزاماً بايد يكي از جهات اعاده دادرسي مندرج در مادّه 426 را بيان كند.

9ـ جهات اعاده دادرسي 9 مورد است: يك مورد مربوط به تشخيص رئيس قوه قضائيه داير بر غيرشرعي بودن رأي دادگاه است؛ يك مورد ديگر آن موضوع مادّه 227 ق.آ.د.م است و 7 مورد ديگر آن مربوط به بندهاي مادّه 426 ق.آ.د.م است.

10ـ مهلت اعاده دادرسي براي اشخاص مقيم ايران بيست روز و براي اشخاص مقيم خارج از كشور دو ماه نسبت به آراي حضوري قطعي، از تاريخ ابلاغ و نسبت به آراي غيابي،‌ از تاريخ انقضاي مهلت واخواهي و درخواست تجديدنظر.

11ـ اگر جهت اعاده دادرسي مغاير بودن دو حكم باشد، ابتداي مهلت از تاريخ ابلاغ آخرين حكم است.

12ـ اگر جهت اعاده دادرسي جعل و تقلب باشد، مهلت بيست روز از تاريخ ابلاغ حكم نهايي مربوط به جعل، حيله و تقلب است.

13ـ اگر جهت اعاده دادرسي مكتوم بودن اسناد باشد، مهلت بيست روز از تاريخ اطلاع از وجود اسناد محاسبه مي‌گردد.

14ـ اعاده دادرسي اصلي، آن است كه درخواست‌كننده اعاده دادرسي در آخرين دادگاه رسيدگي‌كننده به ماهيّت با تقديم دادخواست، درخواست اعاده دادرسي مي‌نمايد.

15ـ اعاده دادرسي طاري در حالتي است كه يكي از طرفين دعوا در اثناي دادرسي به حكمي استناد كند و طرف مقابل از آن درخواست اعاده دادرسي كند.

16ـ وقتي اعاده دادرسي به عمل مي‌آيد، قاضي بايد بدواً جهت اعاده دادرسي را بررسي كند و اگر آن را پذيرفت  اعاده دادرسي را بررسي كند و اگر آن را پذيرفت قرار قبولي اعاده دادرسي صادر مي‌كند.

17ـ با صدور قرار قبولي اعاده دادرسي، اگر محكوم‌به  با صدور قرار قبولي اعاده دادرسي، اگر محكوم‌به غيرمالي باشد اجراي حكم متوقّف مي‌شود.

18ـ با صدور قرار قبولي اعاده دادرسي، اگر محكوم‌به مالي باشد اجراي حكم منوط است به سپردن تأمين از سوي محكوم‌له.

19ـ اگر قاضي درخواست اعاده دادرسي را بپذيرد، حكم قبلي خود را نقض و رأي مقتضي صادر مي‌كند؛ مگر اينكه جهت اعاده دادرسي مغاير بودن دو حكم باشد كه هميشه، حكم دوم نقض مي‌شود.

20ـ اگر در دو پرونده با موضوع واحد، سبب واحد و اصحاب واحد، دو حكم متعارض از يك دادگاه صادر شده باشد، هم مي‌توان اعاده دادرسي نمود و هم فرجام‌خواهي.

21ـ اگر در دو پرونده با موضوع واحد، سبب واحد، اصحاب واحد، دو حكم متعارض از دو دادگاه صادر شده باشد، فقط از موجبات فرجام‌خواهي است.

22ـ حيله و تقلب طرف دعوا در صورتي از جهات اعاده دادرسي است كه در حكم دادگاه مؤثر باشد و به موجب رأي نهايي اثبات شده باشد.

23ـ رأي نهايي محسوب مي‌گردد كه قابل واخواهي، تجديدنظر و فرجام نباشد.

24ـ جعلي بودن اسناد در صورتي از جهات اعاده دادرسي است كه به موجب رأي نهايي اثبات گردد.

25ـ اعاده دادرسي چون از جهات فوق‌العاده شكايت از رأي مي‌باشد، ‌جهات اعاده دادري مذكور در مادّه 426 حصري هستند.

26ـ اعاده دادرسي داراي اثر انتقالي مطلق نيست بلكه اثر انتقالي آن محدود به همان جهتي است كه در دادخواست اعاده دادرسي ذكر شده است.

27ـ دعاوي طاري يعني جلب ثالث، ورود ثالث و دعوي تقابل در اعاده دادرسي ممكن نيست.

28ـ اعاده دادرسي داراي اثر تعليقي مطلق نيست بلكه محدود مقيد است و به صرف درخواست اعاده دادرسي اثر تعليقي ندارد بلكه قبول آن داراي اثر تعليقي است.

29ـ قرار قبولي در دو مورد صادر مي‌شود: 1. در اعاده دادرسي   2. در واخواهي خارج از موعد.

30ـ اگر واخواهي خارج از مهلت انجام شده باشد قاضي ابتدا بررسي مي‌كند كه آيا واخواهي خارج از مهلت مستند به عذر موجهي بوده است يا خير. اگر مستند به عذر موجه باشد قرار قبولي صادر مي‌كند و اگر واخواه عذر موجه نداشته باشد واخواهي از همان ابتدا رد مي‌شود.

31ـ قرار قبولي، دادنامه نمي‌شود. به طرفين ابلاغ نمي‌شود و قابل اعتراض هم نيست.

32ـ نسبت به يك حكم فقط مي‌توان يك بار به واسطه يك جهت درخواست اعاده دادرسي نمود اما نسبت به ساير جهات اعاده دادرسي امكان‌پذير است.

33ـ اگر پس از صدور حكم و قطعيت آن محكوم‌له فوت كند؛ درخواست اعاده دادرسي عليه ورّاث او مجاز است.

34ـ در اعاده دادرسي غير از طرفين دعوا، شخص ديگري به هيچ عنوان نمي‌تواند داخل دعوا شود.

35ـ رأيي كه براساس اعاده دادرسي صادر مي‌شود تابع قواعد عام قانون دادرسي مدني بوده و قابل تجديدنظر و حسب مورد قابل فرجام مي‌باشد.