نحوة انتقال (نقل و انتقال) سهام يا سهم الشركه در شركت‌هاي تجاري

نحوة انتقال (نقل و انتقال) سهام يا سهم الشركه در شركت‌هاي تجاري:

  1.  نحوة نقل و انتقال سهم الشركه در شركت تضامني:

مستنداً به ماده 123 ق.تجارت براي نقل و انتقال سهم الشركه در اين شركت رضايت تمامي شركاء شرط است (يعني اتفاق آراء).

  1.  نحوة نقل و انتقال سهم الشركه در شركت نسبي:

مستنداً به مواد 185 و 123 ق.تجارت براي نقل و انتقال سهم الشركه در اين شركت رضايت تمامي شركاء شرط است (اتفاق آراء).

  1.  نحوة نقل و انتقال سهم الشركه در شركت با مسؤوليت محدود:

براي نقل و انتقال سهم الشركه در اين شركت شرايط ذيل بايد رعايت شود:

الف. مستنداً به «ماده 102 ق.تجارت» سهم الشركة شركاء در اين شركت نمي‌تواند به شكل اوراق تجاري قابل نقل و انتقال اعم از بانام يا بي‌نام درآيد.

ب. مستنداً به «ماده 102 ق.تجارت» براي نقل و انتقال سهم الشركه بايستي دارندگان  سرمايه كه داراي اكثريت عددي نيز باشند، موافق باشند.

مثال: الف) 5% ب) 5%         ج) 5%         د) 75%        ه‍( 10%

اكثريت سرمايه: 75%       اكثريت عددي: 3 نفر

ج. مستنداً به «ماده 103 ق.تجارت» نقل و انتقال سهم الشركه در اين شركت بايد با سند رسمي باشد در هيچ شركت ديگري، نه تضامني، نه سهامي و نه هيچ شركت ديگري چنين حكمي وجود ندارد.

سؤال: منظور از دو اصطلاح انتقال به غير و انتقال به ديگري در مواد 102 و 123 ق.تجارت شامل چه كساني است؟ آيا فقط شامل اشخاص ثالث است يا اينكه هم شامل اشخاص ثالث است و هم شامل خود شركاء؟ به عبارت ديگر آيا اگر شريكي در اين شركت‌ها (تضامني، نسبي و با مسؤوليت محدود) بخواهد سهم الشركة خود را به شريك ديگر انتقال دهد باز بايستي اكثريت مقرر در مواد 102 و 123 ق.تجارت رعايت گردد؟ بنا به نظر اقوي بلي زيرا مي‌گويند محتمل است علت ورود ساير شركاء به شركت شخصيت والاي شريكي بوده كه در حال حاضر مي‌خواهد سهم الشركة خود را به ديگري انتقال دهد. اگر اجازه دهيم بدون رضايت ساير شركاء اين انتقال به عمل آيد در اين صورت شركاي مخالف اين انتقال متضرر خواهند شد.

  1. نحوة نقل و انتقال سهام در شركت سهامي عام:

مستنداً به ماده 41 ل.ا.ق.تجارت نقل و انتقال سهام در اين شركت آزاد بوده و نمي‌تواند منوط به موافقت مديران و يا مشروط به اجازه مجامع عمومي باشد.

نكته: سهام شركت‌هاي سهامي به سهام با نام و سهام بي نام تقسيم مي‌گردد.

نكته: مستنداً به ماده 40 ل.ا.ق.تجارت نقل و انتقال سهام با نام بايستي در دفتر ثبت سهام شركت ثبت گردد. اين دفتر در خود شركت قرار دارد. اين ماده مقرر داشته هر نقل و انتقالي كه بدون ثبت در اين دفتر بعمل آيد هم از نظر اشخاص ثالث و هم از نظر شركت باطل و كأن لم يكن مي‌باشد.

لازم به يادآوري است كه اگر كسي با سند عادي سهام خود را در شركت سهامي عام به ديگري انتقال دهد، انتقال دهنده با استناد به اين سند عادي نمي‌تواند از شركت مطالبة سود نمايد همچنانكه نمي‌تواند با استناد به اين سند عادي در جلسات مجامع عمومي حاضر گردد اما مي‌تواند اين سند عادي را به عنوان دليل خود قرار داده و در دادگاه عليه انتقال دهنده و شركت دادخواستي مبني بر الزام به ثبت نام خود در دفتر ثبت سهام شركت بنمايد.

نكته: نقل و انتقال سهام بي نام با قبض و اقباض بعمل مي‌آيد.

سؤال: مزايا و عيب سهام بي نام چيست؟ مزاياي سهام بي نام آن است كه:

اولاً: نقل و انتقال آن تابع تشريفات نيست و به سهولت يعني با قبض و اقباض امكانپذير است.

ثانياً: دارندة سهام بي نام داراي دارايي پنهاني است كه كسي از وجود آن مطلع نيست يعني پنهان بودن دارايي، مزيت دوم سهام بي نام است.

عيب سهم بي نام آن است كه در صورت مفقود شدن و سرقت و يا خيانت در امانت اثبات مالكيت آن بسيار دشوار است زيرا متصرف مالك شناخته مي‌شود.

  1.  نحوة نقل و انتقال سهام در شركت سهامي خاص:

حقوقدانان از ماده 41 ل.ا.ق.تجارت مفهوم مخالف گرفته و معتقدند نقل و انتقال سهام در شركت سهامي خاص مي‌تواند منوط به موافقت مديران و يا مشروط به اجازة مجامع عمومي باشد اما در اينكه آيا مديران و مجامع عمومي بايستي براي مخالفت خود دليل قانع كننده داشته باشند يا اينكه با هر دليلي مي‌توانند ولو اينكه قانع كننده نباشد. نظر اقوي اين است كه مديران و مجامع عمومي بايستي براي مخالفت خود دليل قانع كننده داشته باشند زيرا قانونگذار در قسمت دوم ماده 24 ل.ا.ق.تجارت ورقة سهم را ذاتاً سندي قابل نقل و انتقال قلمداد نموده است. فلذا با دليل غير قانع كننده نمي‌توان اين وصف را از آن سلب نمود.

مثال براي دليل قانع كننده: سهامداري مي‌خواهد سهام خود را در شركت سهامي خاص به مبلغ 20 ميليون به ثالث انتقال دهد. مديران يا مجامع عمومي مي‌گويند "سهام را به همان مبلغ، به خود ما انتقال دهيد."

مثال براي دليل غير قانع كننده: سهامدار شركت سهامي خاص مي‌خواهد سهام خود را به مبلغ 20 ميليون به ثالث انتقال دهد. مديران يا مجمع عمومي اظهار مي‌دارند: "سهام را به همان مبلغ به خود سهامداران انتقال دهيد اما بابت ثمن، سفتة سه ماهه دريافت كنيد" و يا اظهار مي‌دارند: "سهام را به مبلغ 15 ميليون به سهامداران انتقال دهيد."

نكته: چنانچه دليل مديران و يا مجامع عمومي براي نقل و انتقال، دليل غير قانع كننده باشد آن انتقال دهنده و يا ثالث انتقال گيرنده مي‌تواند با مراجعه به دادگاه و اثبات غير قانع كننده بودن دليل، مالكيت ثالث انتقال گيرنده را به اثبات رساند.

نكته: همة مواردي را كه در باب تقسيم سهام به سهام بانام و بي نام و نحوة نقل و انتقال سهام با نام و بي نام در شركت سهامي عام در بند پيشين گفتيم در اينجا هم قابليت اعمال دارد.