خدمات عمومي:
در طول تاريخ، وظيفه دولت، وظيفة پاسدار و نگهبان و امثال آن بوده است كه مشهور بوده به دولت «ژاندارم». به عبارت ديگر مردم از دولت، امنيت و آسايش ميخواستند اما با گذشت زمان، دولت "ژاندارم" به دولت "خدمتگزار" تغيير ماهيت ميدهد و در اين دولت، وظيفة اصلي دولت، تأمين نيازمنديهاي شهروندان ميباشد.
اصول حاكم بر خدمات عمومي:
1- اصل تساوي:
دولت بايد خدمت رساني خود را به طور مساوي به شهروندان و در سراسر كشور انجام دهد. پس خدمت رساني اصولاً متعلق به عموم است ليكن در موارد خاص يا ضروري ميتوان آن را اولويتبندي نمود. مثلاً: ابتدا به مستمندان، سالخوردگان، كودكان و زنان.
2- اصل ثبات يا استمرار:
ارائة خدمات عمومي، مستمر و تعطيلناپذير است و دولت هيچگاه نميتواند وظايف خود را تعطيل كند. مثل خدمات آبرساني، خدمات برقرساني و ...
3- اصل انطباق:
دولت براساس نيازمنديهاي روز، خدمترساني ميكند.
مثلاً: در بحث حمل و نقل، يك روز اتوبوس ضرورت دارد و يك روز ديگر مترو.
4- اصل تقدم:
در صورت تعارض ميان منافع عمومي و منافع خصوصي، اداره از حق تقدم برخوردار است. (تقدم منافع عمومي بر خصوصي)