شرایط صحت عقد

- عقد یا صحیح است یا غیر نافذ یا باطل.

146- برای صحت معاملات به قصد و رضا و اهلیت طرفین و موضوع معین که مورد معامله باشد و مشروعیت جهت معامله نیاز داریم.

147- فقدان برخی شرایط اساسی می‌تواند موجب بطلان و فقدان برخی شرایط موجب عدم نفوذ عقد می‌باشد.

148- درصورت بطلان؛ عقد از نظر قانونی وجود خارجی ندارد و اثر مطلوب را ندارد اما بطلان دارای آثاری می‌باشد به عنوان مثال فردی که به بیع باطل مالی را اخذ نموده است مکلف به رد آن می‌باشد.  

149- نقصی که در عقد باطل وجود دارد غیر قابل جبران است و با اضافه کردن شرط نقض شده، عقد ترمیم نمی‌شود مانند شخص مرده.

150- عدم نفوذ: عقدی است مانند عقد باطل اما با این تفاوت که سبب عدم نفوذ آن قابل ترمیم است مانند شخص بیمار.

151- گاهی عقد بین طرفین صحیح است اما در برابر دیگران مانند آن است که عمل حقوقی انجام نگرفته است مانند معامله به قصد فرار از دین که صوری نباشد.

152- معامله به قصد فرار از دینِ صوری باطل است و اما اگر صوری نباشد در مقابل همگان صحیح است اما در مقابل طلبکار غیرقابل استناد است. 

153- قصد طرفین، نیت ایجاد عقد و اراده آنها بر ایجاد عقد و تنها سازنده عقد می‌باشد اگر قصد نباشد عقد باطل است مثل معامله صوری و معامله محجور و معامله مست، اما اگر رضا نباشد معامله غیر نافذ است.

154- هر عقدی که در بقا محتاج اهلیت است در انعقاد نیز محتاج اهلیت است.

155- برای تحقق عقد بیان و اعلان کافی است و ابلاغ آن ضرورتی ندارد مگر لازمه تراضی باشد و وسائل و طرق اعلام اراده علی القاعده طریقت دارد.

156- در حقوق ایران نظریه باطنی پذیرفته شده است و عقد بر مبنای اراده باطنی طرفین منعقد می‌شود.

157- درصورتیکه اراده واقعی با آنچه واقع شده متفاوت باشد؛ بر طبق قانون اراده واقعی حاکم بر عقد است.

158- بر طبق قانون الفاظ عقود محمول است بر معانی عرفیه پس فردی که ادعا می‌کند الفاظ عقد با اراده واقعی وی مطابقت ندارد باید ثابت کند که الفاظ عقد در معانی عرفی استعمال نشده است. 

159- درصورتیکه اراده انشائی طرفین با اراده حقیقی آنها مطابقت نماید، عقد صحیح است.

160- درصورتیکه اراده انشائی طرفین با اراده حقیقی آنها مطابقت ننماید، عقد باطل است.

161- درصورتیکه اراده انشائی طرفین با اراده حقیقی آنها مطابقت نماید، اما با انگیزه آنها مطابقت ننماید، عقد صحیح است.

162- توافق دو اراده با ایجاب و قبول می‌باشد.

163- موجب می‌تواند از ایجاب خود عدول کند مگر ایجاب به همراه تعهد صریح یا ضمنی بر نگهداری آن باشد.

164- زوال ایجاب: با سپری شدن مدت ایجاب یا فوت و محجوریت ایجاب کننده.

165- قبول: باید مطلق و بی‌قید و شرط باشد و قبول رضای بدون قید و شرط ایجاب می‌باشد.

166-  اگر قابل، شرایطی را برای قبولی در نظر گرفته باشد این امر خود ایجابی است که نیاز به قبول از سوی موجبِ سابق دارد.

*مثال:

حالت اول: آقای الف پیشنهاد خرید ملکی را به قیمتی معین به آقای ب می‌دهد و آقای ب فوراً قبول می‌کند در این صورت عقد واقع شده است.

حالت دوم: آقای الف پیشنهاد خرید ملکی را به قیمتی معین به آقای ب می‌دهد اما آقای ب خرید ملک را منوط به تخفیف نسبت به ثمن و همچنین پرداخت اقساطی آن می‌نماید در این صورت معامله ای واقع نشده است مگر آنکه شرایط ب مورد قبول الف قرار گیرد. 

167- در عقود مکاتبه ای زمان تحقق عقد در زمان تحقق قبول و مبنی بر نظریه اعلام قبول است. 

168- موالات ایجاب و قبول: قبول باید در زمانی مطرح شود که بر پایه تصریح در ایجاب یا دلالت عرف، پیشنهادکننده هنوز بر سر وعده خود می‌باشد.

169- در قانون مدنی در عقد نکاح توالی عرفی بین ایجاب و قبول ذکر شده است. 

170- درصورتیکه فردی معامله نماید آن معامله برای خود وی محسوب می‌شود مگر خلاف آن را تصریح نماید یا بعداً خلاف آن ثابت شود.