آراي قابل فرجام و غیرقابل فرجام صادره از دادگاه‌هاي بدوي

فرجام خواهي و رسيدگي ديوان عالي كشور معمولاً بايد در صورتي انجام شود كه امر هم در دادگاه بدوي و هم در دادگاه تجديدنظر مورد قضاوت قرار گرفته باشد. در این صورت ابعاد امر به نحو دقيق‏تري مشخص گرديده و در نتيجه ديوان عالي كشور، در رسيدگي به گونه‌اي شايسته و سريع مي‌تواند به تكليف خود عمل نمايد. در عين حال، قانون‌گذار در جهت صيانت از حقوق محكوم عليه رأي بدوي كه در مهلت مقرر تجديدنظر خواهي ننموده اجازه داده است در مواردي، نسبت به رأي مزبور مستقيماً در ديوان عالي كشور فرجام خواهي نمايد. اين موضوع در صدر مادة 367 ق.آ.د.مدني انشاء شده است.

آراي دادگاه‌هاي بدوي كه به علت عدم درخواست تجديدنظر قطعيت يافته‌اند قابل فرجام خواهي نمي‌باشند مگر در موارد زير:

1- احكام صادره در دعاوي مالي كه خواستة آنها بيش از مبلغ بيست ميليون ريال باشد.

نكته: قانونگذار در قسمت 1 بند الف مادة 367 ق.آ.د.مدني تنها خواستۀ دعوا را ملاك قرار داده و به ارزش خواسته اشاره اي ننموده است.

2- احكام راجع به اصل نكاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و توليت.

نكته: احكام غيابي صادره از دادگاه بدوي در دعاوي مالي كه خواستة آن‌ها بيش از بيست ميليون ريال مي‌باشد چنانچه در مهلت مقرر مورد واخواهي و تجديد نظر قرار نگيرند قابل فرجام خواهي خواهند بود. همين حكم نسبت به احكام غيابي راجع به اصل نكاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و توليت نيز كه از دادگاه بدوي صادر شده‌اند جاري مي‌باشد.