تخصيص:

تخصيص عبارت است از بيرون برون فرد يا افرادي از حكمي كه براي همة افراد عام گفته شده است مانند اين كه مي‌گويند همة مردم مي‌توانند در انتخابات شركت كنند به جز آن‌ها كه كه محكوميت كيفري مؤثر دارند. در اينجا بدون دخالت و تصرف در موضوع يا حكم، افرادي را از حكم عام خارج كرده‌ايم.

تخصّص:

در اصطلاح علم اصول تخصّص عبارت است از اين كه موضوعي واقعاً از عام خارج باشد مثلاً هر گاه بگويند هر مردي كه به سن 20 سالگي مي‌رسد، بايد خدمت نظام را انجام دهد. زنان اين وظيفه را ندارند زيرا واقعاً از موضوع خارجند و به اصطلاح خروج موضوعي دارند.

نكته: تخصّص و ورود به هم نزديك‌تر ولي يكي نيستند و با هم فرق دارند. فرق آنها اين است كه اگر در تخصّص جملة دوم حذف شود، وسعت و شمول جملة اول كم يا زياد نمي‌شود ولي در ورود اگر جملة دوم حذف شود، وسعت و شمول جملة اول كم يا زياد مي‌شود.

ورود:

ورود عبارت است از اين كه موضوعي واقعاً از عموم خارج نباشد ولي قانون آن را خارج دانسته باشد يا برعكس، موضوعي واقعاً از عموم عام خارج باشد ولي قانون آن را داخل دانسته باشد. در مثال بالا هر گاه بخواهند اول مهر 1386 مشمول قانون نظام وظيفه را احضار كنند، بايد او متولد نيمه‌ اول سال 1366 باشد تا اين كه روز اول مهر 86 بيست سالش تمام باشد. حال هر گاه مقررات نظام وظيفه دلالت كندبر اين كه همة متولدين سال 1366 بايد روز اول مهر ماه 86 به خدمت نظام بروند، در اينجا افراد كمتر از 20 ساله را مشمول دانسته‌اند در حالي كه واقعاً از موضوع دليل اول خارج است ولي مقررات چنين دلالت داشته و به اصطلاح تعبداً اين را هم از آن موضوع دانسته است. چنين وضعي را ورود دليل دوم را وارد و دليل اول را مورود گويند. تعبداً يعني فقط براي اطاعت قانون يا شرع.

حكومت:

حكومت عبارت است از بيرون بردن فردي از حكمي كه براي موضوعي صادر شده مانند حكومت قاعدة لاضرر بر قاعدة تسليط. حكومت مانند تخصيص است ولي با آن از جهتي فرق دارد و آن اين است كه در تخصيص، فرد يا افرادي از حكم خارج مي‌‌شوند بدون تصرف و دخالتي در موضوع ولي درحكومت با تصرف و دخالت در موضوع فرد يا افرادي از حكم خارج مي‌شوند.