- امكان اطلاق و تقييد:

همانطور كه گفته شد اطلاق و تقييد متلازمند و منظور از اين جمله اين است كه در جايي مي‌توان گفت كلمه يا كلام اطلاق دارد كه بتوان آن را مقيد نمود و هر گاه مقيد كردن سخني ممكن نباشد،  اطلاق هم نمي‌تواند داشته باشد.

2- در مقام بيان بودن:

براي اين كه كلمه يا كلامي دلالت بر اطلاق كند، بايد گوينده در صدد بيان مطلب (از جهتي كه اطلاق آن مورد بحث است) باشد.

مثلاً به ماده 3 قانون حمايت خانواده اشاره مي‌شود: «دادگاه مي‌تواند هر نوع تحقيق و اقداماتي را كه براي روشن شدن موضوع دعوا و احقاق حق لازم بداند از قبيل تحقيق از گواهان و مطلعين و استمداد از مددكاران اجتماعي و غيره به هر طريقي كه مقتضي باشد انجام دهد.» اين ماده به هيچ وجه در صدد بيان شرايط گواه و مطلع و مددكار اجتماعي نيست و از اين حيث نمي‌تواند اطلاق داشته باشد.

نكته: اصل اين است كه بگوييم متكلّم در مقام بيان است و كلام او مفيد اطلاق مي‌باشد، مگر اين كه خلافش ثابت شود.

3- نبودن قرينة تقييد:

براي اين كه كلمه يا كلامي اطلاق داشته باشد، نبايد قرينة تقييد وجود داشته باشد. مثلاً در مادة 915 قانون مدني كلمة شمشير قرينه است كه حبوه در دارايي مادر نيست و نيز قيد پسر بزرگ قرينه است بر اين كه در دارايي جد و جدّه حبوه نمي‌باشد.