اسم اعم از نكره و معرفه، جزيي و كلي، اسم جنس و اسم شخص، مفرد و جمع مي‌تواند مطلق يا مقيد شود. مثلاً در مادة 38 ق. مدني «مالكيت زمين مستلزم مالكيت فضاي محاذي آن است ... و هم چنين است نسبت به زيرزمين ... » كلمة زمين مطلق است، شامل هر گونه زمين اعم از مسكوني و غيرمسكوني، دائر و بائر، مزروعي يا غيرمزروعي مي‌شود و كلمه‌‌اي است نكره، كلي، اسم جنس و مفرد.

مثال ديگر: در مادة 137 ق. مدني «حريم چاه براي آب خوردن 20 گز و براي زراعت 30 گز است» كلمة «حريم» اسمي است مفرد و نكره كه مقيد شده به كلمة «چاه».

نكته: جمله هم مي‌تواند مطلق يا مقيد شود. مثلاً جملة خبريه (خدمت نظام بر هر جوان ايراني لازم است) كه در معنا، جمله امري است، مفيد وجوب عيني، تعييني و نفسي است و اين معاني از جمله استفاده مي‌شود نه از مفردات اين كلام.

نكته: از نظر حقوقي مي‌توان دلالت عقد را بر تسليم فوري و بر نقد رايج محل از باب اطلاق جمله دانست و همچنين دلالت عقد بر لزوم را برخي از فقها از باب اطلاق عقد دانسته است.

نكته: عام نيز مي‌تواند مطلق يا مقيد شود، عام و خاص بحثي است مستقل از بحث مطلق و مقيد ولي نبايد پنداشت كه اين عناوين نمي‌توانند با هم جمع شوند. برعكس، عام مي‌تواند مطلق يا مقيد باشد، اين‌ها اوصاف و عوارض كلمه و كلامند و خود با هم قابل جمع مي‌شوند و نسبت بين آن‌ها عموم و خصوص من وجه است.