اصول كلي حاكم دراجراي معاهدات

اصول كلي حاكم دراجراي معاهدات:

الف)اصل وفاي به عهد

ب)اصل حسن نيت

ج)اصل عطف به ماسبق نشدن معاهدات

د)اصل سرزميني بودن معاهدات

و)اصل رعايت مقررات حقوق داخلي

ه)اصل نسبي بودن معاهدات

نكته1:اصل نسبي بودن معاهدات يعني اينكه معاهدات فقط براي كشورهاي طرف معاهده الزام آورند.

نكته2:درحوزه اصل نسبي بودن؛ كشورثالث درمعاهدات دوجانبه هركشوري غيرازدوطرف معاهده است.

نكته3:درمعاهدات چندجانبه مقصودازثالث؛كشوري است كه حق ورودبه معاهده راداشته باشد.

نكته 4:درمعاهدات بازامكان الحاق ديگركشورها به معاهده وجود داردليكن درمعاهدات بسته اين الحاق ميسورنيست.

-درصورتي مقررات يك معاهده براي كشورثالث ايجاد تكليف ميكندكه قصد طرفين معاهده براين امرقرارگرفته باشد وكشورثالث آنراصريحاً وكتباً(مجتمعاً) پذيرفته باشد. اما درايجادحق براي ثالث پذيرفتن صريح وكتبي از سوي ثالث ضرورتي ندارد.

21-الحاق:عمل حقوقي يك جانبه اي است كه بموجب آن كشورياسازماني كه طرف معاهده نبوده باقبول مقررات معاهده واعلام رضايت قطعي به عضويت معاهده درمي آيد و به اين ترتيب بموجب معاهده طرف حق وتكليف قرار ميگيرد.