واجب معلّق و منجّز

واجب معلّق آن است که وجودش متوقف بر امری غیر مقدور باشد مانند نماز فردا که وجود یافتن آن متوقف است بر فرا رسیدن فردا.

واجب منجّز آن است که وجودش متوقف بر چنین چیزی نباشد مانند نماز ظهر امروز پس از فرا رسیدن وقت آن.

نکته: در هر دو مورد فوق حکم وجوب بر مکلّف تعلق گرفته است و وجوب متوقف بر چیزی نیست. تنها واجب یعنی عملی که باید انجام شود، در مورد اول دارای قید و شرط است ولی در مورد دوم قید و شرط ندارد.

نکته: در مورد واجب منجّز که می گوییم واجب دارای قید و شرطی نیست، منظور قیود و شروطی است که عقلاً یا شرعاً نمی توان یا نباید آن را انجام داد (امر غیر مقدور عقلی یا ممنوع شرعی) و این منظور منافاتی ندارد با آنکه واجب منجّز خود مقدماتی داشته باشد. چنانکه در مثال بالا نماز ظهر امروز پس از فرا رسیدن وقت آن خود مقدماتی دارد از قبیل طهارت و تطهیر لباس و بدن و مانند آنها.

نکته: اصل این است که واجب منجّز باشد و معلّق بودن آن دلیل می خواهد.

نکته: در واجب مشروط وجوب یعنی حکم قضیه دارای قید و شرط است و تا هنگامی که آن قید و شرط به وجود نیاید وجوب به عهدة مکلّف تعلق نخواهد گرفت مثلاً وجوب حج نسبت به استطاعت مشروط است یعنی تا هنگامی که کسی استطاعت و توانايی مالی رفتن به مکّه را نیافته، وجوب حج به عهده او نمی آید ولی در واجب معلّق چنین نیست بلکه وجوب تحقق یافته و به عهدة مکلّف آمده لکن موضوع حکم، به معنای عملی که باید انجام شود و به اصطلاح اصولی واجب دارای قید و شرطی است که انجام آن وظیفه مکلّف نیست چنانکه در مثال بالا، وجوب نماز فردا از امروز و بلکه از اول بلوغ به عهدة مکلّف آمده ولی با این حال برای انجام این تکلیف باید تا فردا انتظار بکشد.

نکته: در واجب مشروط وجوب متوقف بر چیزی است و در واجب معلّق واجب متوقف است بر چیزی.

نکته: جمله «اِذا دَخَلَ وَقت کذا فافعل کذا» مفید معنای واجب مشروط است و جملة «اِفعَلْ کَذا فی وَقتِ کَذا» مفید معنای واجب معلق است.